سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر دوست داری که خداوند دوستت بدارد، به دنیا بی علاقه باش و اگر دوست داری مردم دوستت بدارند، هرگاه از مال دنیا چیزی به دستت افتاد، آن را به سوی آنان بیفکن [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

نوروز یا جشن‌ بهاران‌ در پاکستان‌

 دکتر شاهد چوهدری‌

       کلمه‌ «بَسَنْت‌» Basant و «بهار» ،دو کلمة‌ هندی‌ و ایرانی‌ ،از یک‌ ریشه‌ مشتق‌ شده‌اند که‌ آن‌ را زبان‌ آریائیِ «هندو ایرانی‌» می‌گویند .بَسَنت‌ به‌ معنی‌ فصل‌ بهار است‌ که‌ از اواسط‌ ماهِ مارس‌ آغاز شده‌ تا ماه‌ مه‌ که‌ مطابق‌ با خرداد می‌باشد ،ادامه‌ دارد. علاوه‌ بر آن‌ نام‌ یک‌ سرود یا آهنگ‌ یا دستگاه‌ موسیقی‌ هندی‌ است‌ که‌ مخصوصاً در فصل‌ بهار خوانده‌ می‌شود ،و نیز گردن‌ بندی‌ است‌ که‌ از گلهای‌ زرد ساخته‌ می‌شود .

                 کلمة‌ «بهار» در زبان‌ فارسی‌ نیز معانی‌ متعددی‌ دارد مانند «1ـ اولین‌ فصل‌ سال‌ ،ربیع‌ 2ـ شکوفة‌ گل‌ هر درخت‌ 3ـ گیاهی‌ از تیرة‌ مرکبان‌ که‌ چهارگونة‌ آن‌ شناخته‌ شده‌ ،گلهایش‌ زرد رنگ‌ و در کوهستانهای‌ اروپای‌ مرکزی‌ و جنوبی‌ و آسیای‌ غربی‌ و مرکزی‌ می‌روید و به‌ عنوان‌ گل‌ زینتی‌ نیز در باغها کاشته‌ شود:«گل‌ گاوچشم‌»، 4ـ یکی‌ از دستگاهها و ادوار ملایم‌ در موسیقی‌ قدیم‌». (1)

                 بدین‌ صورت‌ کلمة‌ «بسنت‌» و کلمة‌ «بهار» هم‌ ریشه‌ و هم‌ معنی‌ هستند. بنابراین‌ این‌ دو کلمه‌ درمیان‌ دو ملت‌ مشترک‌ است‌ و تقریباً فصل‌ بهار نیز همزمان‌ آغاز می‌شود .و فصل‌ بهار که‌ در کرة‌ زمین‌ (در هر کشور) فقط‌ یکبار در سال‌ می‌آید و در آن‌ ،طبیعت‌ پس‌ از سرمای‌ زمستان‌ ،زندگی‌ را دوباره‌ از سرمی‌گیرد و شادی‌ و خوشحالی‌ می‌آورد ،در پاکستان‌ روز مشخصی‌ برای‌ آغاز آن‌ نیست‌ ولی‌ ماه‌ چیت‌ Chait در پنجاب‌ بلکه‌ سراسر پاکستان‌ از اواسط‌ ماه‌ مارس‌ شروع‌ می‌شود و همان‌ اولین‌ ماه‌ سال‌ و بهار است‌ و بسنت‌ به‌ معنی‌ فصل‌ بهار می‌آید .

                 مردم‌ ایران‌ و پاکستان‌ شاید از آغاز و پیدائی‌ چنین‌ فصل‌ همیشه‌ باهم‌ بوده‌اند ،همانطوریکه‌ در فرهنگ‌ و تمدن‌ و دین‌ و مذهب‌ و دیگر شؤون‌ زندگی‌ اشتراک‌ داشته‌اند و دارند .

                 نوروز از زمانهای‌ بسیار دور (از زمان‌ پادشاهی‌ ایرانی‌ بنام‌ جمشید) شروع‌ شده‌ است‌ و تا امروز در ایران‌ به‌ عنوان‌ عید ملی‌ ادامه‌ دارد و بتدریج‌ در سرزمینهائی‌ که‌ ایرانیان‌ به‌ آنجا مهاجرت‌ می‌کردند نیز مراسم‌ نوروز انجام‌ می‌شده‌ است‌ .

                 یکی‌ از سرزمینهائی‌ که‌ ایرانیان‌ بی‌ شماری‌ در آنجا رفته‌ ،ساکن‌ شدند و هیچگاه‌ برنگشتند ،پاکستان‌ و هند است‌ .در طول‌ تاریخ‌ تقریباً هشتصدو پنجاه‌ سالة‌ حکومت‌ اسلامی‌ در شبه‌ قاره‌ که‌ بیشتر پادشاهان‌ و سلسله‌ها از ایران‌ و خراسان‌ و فارسی‌ زبانان‌ بودند نه‌ فقط‌ زبان‌ فارسی‌ گسترش‌ شایانی‌ یافت‌ بلکه‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ نیز در آنجا پیشرفت‌ زیادی‌ کرد. در میان‌ دیگر مراسم‌ و اعیاد و جشنها ،عید نوروز را نیز ایرانیان‌ با ذوق‌ و شوق‌ خاصی‌ برگزار می‌کردند .

                 جشنها تقریباً در تمام‌ شهرهای‌ بزرگ‌ برپا می‌شود و مردم‌ روستاهای‌ اطراف‌ و حتی‌ بسیار دور به‌ آن‌ جا آمده‌، شرکت‌ می‌کنند .

                 معمولاً مردم‌ ایران‌ در این‌ فصل‌ از سال‌ ،لباس‌ زرد رنگ‌ می‌پوشند که‌ رنگ‌ بهار و طبیعت‌ است‌ و جشنهای‌ گوناگونی‌ برپا می‌کنند.در طول‌ تاریخ‌ میان‌ این‌ دو ملت‌ و کشور در برگزاری‌ مراسم‌ و جشنها اختلاف‌ و فرق‌ ایجاد شده‌ و هر ملت‌ طبق‌ فرهنگ‌ خود این‌ مراسم‌ را برگزار کرده‌ است‌ .

                 در ایران‌،«جشن‌ نوروز» جشن‌ ملی‌ است‌ ،زیرا نوروز از اولین‌ روز سال‌ آغاز می‌شود. در پاکستان‌ و شبه‌ قاره‌، «نوروز» اولین‌ روز سال‌ نیست‌ زیرا تقویم‌ دو کشور باهم‌ فرق‌ دارد و در پاکستان‌ تقویم‌ ملی‌ همان‌ تقویم‌ میلادی‌ است‌ و تقویم‌ اسلامی‌ فقط‌ برای‌ مقاصد اسلامی‌ بکار برده‌ می‌شود ،البته‌ تقویم‌ عوام‌ پنجاب‌ ،تقویم‌ محلی‌ «بکرمی‌» است‌ (از نام‌ مهاراجه‌ بکرماچیت‌ = فاتح‌ جهان‌ ،که‌ 57 سال‌ قبل‌ از میلاد مسیح‌ آغاز می‌شود )

                 در پاکستان‌ اکنون‌ (روز بسنت‌) بسیار کمتر رواج‌ دارد و جای‌ آن‌ را جشن‌ بهاران‌ گرفته‌ است‌. این‌ جشن‌ در سراسر پاکستان‌ برگزار می‌شود و تقریباً همة‌ مردم‌ آن‌ سرزمین‌ در آن‌ شرکت‌ می‌جویند و از نمایشهای‌ حیوانات‌ تا بازی‌های‌ سنتی‌ و کشوری‌ و بین‌ المللی‌ اجرا می‌شود مانند کشتی‌ ،دو و میدانی‌ ،هاکی‌ ،فوتبال‌ ،تنیس‌ و همچنین‌ اسب‌ سواری‌ و اسب‌ دوانی‌ و مهمتر از همه‌ نیزه‌ بازی‌ و کبدی‌ و غیره‌ .

                 علاوه‌ بر آن‌ نمایشهای‌ هر نوع‌ حیوان‌ و حتی‌ خرید و فروش‌ آن‌ و به‌ مسابقه‌ گذاشتن‌ بهترین‌ حیوانات‌ و چهارپایان‌ مانند گاو ،گاومیش‌ ،شتر ،اسب‌ ،گوسفند ،بز ،خر و غیره‌ اجرا می‌شود و به‌ بهترین‌ و سالم‌ترین‌ حیوانات‌ جوایزی‌ تعلق‌ می‌گیرد و اینگونه‌ جشنها در محدوده‌ یا مکان‌ بزرگی‌ برپا می‌شود. در این‌ جا هر نوع‌ تئاتر بازی‌ ،آکروبات‌ بازی‌ و بازی‌های‌ دیگر که‌ در خوریک‌ شهر بازی‌ می‌باشد در آن‌ جشن‌ دیده‌ می‌شود. دسته‌های‌ سرود و آهنگ‌ و رقص‌های‌ محلی‌ در همه‌ جا مشهود و دیده‌ می‌شود. مردم‌ شاد و خندان‌ در هوای‌ بهاری‌ ،شب‌ و روز در آنجا فعالیت‌ و تقریباً تمام‌ روزهای‌ برپائی‌ جشن‌ در آن‌ شرکت‌ دارند. مردم‌ از نواحی‌ و مناطق‌ بسیار دور و دراز آمده‌ ،مشغول‌ خرید و فروش‌ می‌شوند. در سیرت‌ سلطان‌ غیاث‌ الدین‌ بلبن‌ متوفی‌ 685 ه غلام‌ و داماد سلطان‌ قطب‌ الدین‌ ایبک‌ و سلطان‌ بزرگ‌ شبه‌ قاره‌ که‌ سلطنت‌ او تمام‌ آن‌ سرزمین‌ را در برگرفته‌ بود ،نوشته‌ شده‌ است‌ که‌: «مجلس‌ جشن‌ را نیز به‌ تکلف‌ آراستی‌ و ایام‌ عید نوروز را به‌ طرز پادشاهان‌ عجم‌ بسر بردی‌ و در ایام‌ جشن‌ تا آخر روز به‌ مجلس‌ نشستی‌ و پیشکشهای‌ خوانین‌ و امرا از نظر گذشتی‌ و چون‌ پیشکش‌ یکی‌ از اعیان‌ گذشتی‌ ،مقربان‌ صفات‌ پسندیده‌ و خدمات‌ شایستة‌ او را معروض‌ می‌داشتند. (2)

                 در نوشته‌های‌ نظم‌ و نثر امیر خسرو دهلوی‌ ،ذکر نوروز و برگزاری‌ جشنهای‌ نوروز در شبه‌ قاره‌ زیاد آمده‌ است‌. در مثنوی‌ خزائن‌ الفتوح‌ که‌ مشتمل‌ بر احوال‌ و اوضاع‌ عهد سلطان‌ علاء الدین‌ خلج‌ است‌ و در سال‌ 711 ه نوشته‌ شده‌ ، چندین‌ بار ذکر بهار و نوروز آمده‌ است‌ .

                 از این‌ نوشته‌ها می‌توان‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ در قرن‌ هفتم‌ و هشتم‌ هجری‌ بلکه‌ خیلی‌ پیشتر از این‌ ،جشن‌ نوروز در پاکستان‌ و هند توسط‌ مسلمانان‌ برگزار می‌شده‌ و رواج‌ دشته‌ است‌ ؛ تا اینکه‌ امپراطوری‌ بزرگ‌ تیموریان‌ گورکانی‌ در آن‌ سرزمین‌ تشکیل‌ شد و میلیونها ایرانی‌ به‌ آن‌ جا مهاجرت‌ نمودند و خود ظهیرالدین‌ بابر شاه‌ ،مؤسس‌ سلسله‌ پادشاهی‌ تیموریان‌ گورکانی‌ هند شدیداً مراسم‌ ایرانی‌ ، مخصوصاً نوروز را برگزار می‌کرده‌ ،چنانکه‌ در تاریخ‌ فرشته‌ آمده‌ است‌ که‌ :

                 «چون‌ فصل‌ موسم‌ بهار بود ،در کابل‌ بزم‌ نشاط‌ آراست‌ و تا در آن‌ بلدة‌ فردوس‌ قرین‌ بود صبح‌ و شام‌ بشرب‌ می‌گلفام‌ و مخالطت‌ جوانان‌ سیم‌ اندام‌ اشتغال‌ نمود... (3)

                 روز سه‌ شنبه‌ نهم‌ جمادی‌ الا´خر سنه‌ مذکور که‌ روز نوروز بود صفهای‌ جنگ‌ ترتیب‌ دادند (4) . و این‌ بیت‌ از او است‌ .

     نوروز و نو بهار و می‌ و دلبری‌ خوشست‌        بابر به‌ عیش‌ کوش‌ که‌ عالم‌ دوباره‌ نیست‌ (5)

                 و همچنین‌ جلال‌ الدین‌ محمد اکبر شاه‌ گورکانی‌ که‌ لقب‌ «مغول‌ اعظم‌» به‌ او داده‌ شد ،تقویم‌ هجری‌ قمری‌ را از میان‌ برداشت‌ و «تقویم‌ جلالی‌» را از آغاز نوروز گرفت‌ و همچنین‌ روزها و ماه‌های‌ ایرانی‌ را رواج‌ داد . (6) اکبرشاه‌ در اول‌ نوروز در یک‌ طرف‌ ترازو می‌نشست‌ و هموزن‌ خود طلا و جواهرات‌ میان‌ فقرا و نیازمندان‌ تقسیم‌ می‌کرد و جشنهای‌ بزرگ‌ نوروز را گرامی‌ می‌داشت‌ و این‌ رسوم‌ در میان‌ تمام‌ پادشاهان‌ گورکانی‌ تیموری‌ رواج‌ داشت‌ چنان‌ که‌ درباره‌ جشنهای‌ نوروز در تاریخ‌ ادبیات‌ مسلمانان‌ پاکستان‌ و هند آمده‌ است‌ :

                 «در اصل‌ این‌ یک‌ جشن‌ ایرانی‌ است‌ که‌ در آغاز فصل‌ بهار بر پا می‌شود. در اینجا (شبه‌ قاره‌) در عهد سلاطین‌ مسلمان‌ آغاز شد و در زمان‌ حکومت‌ تیموریان‌ گورکانی‌ نیز ادامه‌ داشت‌. زمانیکه‌ در سال‌ 1857 میلادی‌ حکومت‌ تیموریان‌ به‌ پایان‌ رسید ،این‌ جشن‌ نیز خاتمه‌ پذیرفت‌. البته‌ اورنگ‌ زیب‌ عالمگیر به‌ خاطر اسراف‌ و زیاده‌روی‌ در برگزاری‌ این‌ جشن‌ ،آن‌ را ممنوع‌ قرار داد، اما پادشاهان‌ دیگر مانند اکبر و جهانگیر و شاه‌ جهان‌ و دیگر پادشاهان‌ بعد از اورنگ‌ زیب‌ ،آن‌ را به‌ اهتمام‌ خاص‌ برگزار می‌کردند. دربار را به‌ آئین‌ نیکوتزئین‌ می‌کردند و امرا و وزرا و درباریان‌ با آرایش‌ و شکوه‌ و جلال‌ وارد دربار می‌شدند. اکبرشاه‌ کاخ‌ها و تالارهای‌ مختلف‌ را میان‌ امیران‌ و وزیران‌ و درباریان‌ تقسیم‌ می‌کرد و آنان‌ به‌ سلیقه‌های‌ خودشان‌ آن‌ را آرایش‌ و تزئین‌ می‌کردند. مغنی‌ و مطرب‌ می‌آمدند و آهنگ‌ و سرود می‌خواندند و می‌رقصیدند. به‌ همان‌ طریق‌ تا نوزده‌ روز این‌ جشن‌ ادامه‌ داشت‌. در شبها چراغانی‌ می‌شد و از هر سوقندیلها و فانوسها و چراغها و شمعها و لوسترها آویزان‌ بود .در کاخها و حرمسراها نیز جشن‌ نوروز برپا می‌شد. ذوق‌ و هنر و سلیقه‌ نورجهان‌ تهرانی‌ ،همسر نورالدین‌ جهانگیر، در این‌ زمینه‌ مورد ستایش‌ بود و فیض‌ و بخشش‌ و داد و دهش‌ او نیز زبانزد عوام‌ و خواص‌ بود. او در چنین‌ مواقع‌، این‌ صفات‌ خوب‌ خود را کاملاً آشکار می‌کرد. از آن‌جا که‌ مردم‌ از جشنهای‌ نوروز لذت‌ می‌بردند ،ذوق‌ و سلیقة‌ آنان‌ نیز تربیت‌ می‌شد و در فرهنگ‌ و شایستگی‌ آنان‌ افزوده‌ می‌شد . (7)

                 نورالدین‌ جهانگیر نیز سنوات‌ جلوس‌ خود را بر مبنای‌ نوروز گذاشته‌ و روز اول‌ فروردین‌ را جشن‌ می‌گرفته‌ و چندان‌ به‌ جشن‌های‌ اسلامی‌ یا هندو در مقام‌ مقایسه‌ با جشن‌ نوروز وقعی‌ نمی‌نهاده‌ است‌. دربار جهانگیر در نوروز شکوه‌ و جلالی‌ خاص‌ می‌یافت‌ و سراپا آذین‌ بندی‌ می‌شد و آوازه‌ خوانان‌ و خنیاگران‌ همه‌ جا در ترنم‌ و پایکوبی‌ می‌شدند و این‌ سرور تا نوزده‌ فروردین‌ ادامه‌ می‌یافت‌ .

                 حتی‌ اگر در ایام‌ نوروز ،جهانگیر در سفر بود، مراسم‌ را در خیمه‌ گاه‌ و با جلال‌ و شکوه‌ برگزار می‌نمود و از اول‌ فروردین‌ تا نوزده‌ این‌ ماه‌ که‌ «روزشرف‌» خوانده‌ می‌شد امرا و حکام‌ هدایای‌ گرانبها به‌ خدمت‌ می‌آوردند و در این‌ مهم‌ با یکدیگر رقابت‌ می‌کردند. جهانگیر نیز متقابلاً هدایائی‌ به‌ آنان‌ می‌داد . (8)

                 پس‌ از تسلط‌ انگلیس‌ در شبه‌ قاره‌ ،جشن‌ نوروز نیز اهمیت‌ خود را از دست‌ داد و فقط‌ بعضی‌ از مسلمانان‌ یا افراد ایرانی‌ الاصل‌ بطور خصوصی‌ آن‌ را برگزار می‌کردند تا اینکه‌ در زمان‌ مبارزات‌ سیاسی‌ مسلمانان‌ علیه‌ انگلیسیهای‌ غاصب‌ و سلطه‌گر ،کم‌ کم‌ جشن‌ نوروز فراموش‌ شد ؛ البته‌ بصورت‌ «جشن‌ بهاران‌» باقی‌ ماند. از سوی‌ دیگر در میان‌ ملت‌ مسلمان‌ شبه‌ قاره‌ این‌ فکر بوجود آورده‌ شد که‌ آنان‌ هندی‌ هستند و نوروز یک‌ سنت‌ ایرانی‌ و زرتشتی‌ است‌ که‌ با افکار اسلامی‌ آنان‌ مناسبت‌ ندارد .

                 پس‌ از تشکیل‌ پاکستان‌ نیز این‌ فکر ادامه‌ داشت‌، ولی‌ به‌ علت‌ تصویب‌ «قطعنامة‌ پاکستان‌» در تاریخ‌ 23 ماه‌ مارس‌ 1940 میلادی‌ = سوم‌ فروردین‌ ماه‌ 1319 ش‌ از یکسو و آمدن‌ فصل‌ بهار از سوی‌ دیگر و این‌ که‌ بعضی‌ گروه‌های‌ اهل‌ تشیع‌ نوروز را با روز جانشینی‌ حضرت‌ علی‌ همزمان‌ می‌دانند ،جشن‌ نوروز به‌ نوعی‌ در پاکستان‌ ادامه‌ پیدا کرد .

                 گروه‌های‌ مختلفی‌ که‌ ولایت‌ حضرت‌ علی‌ را با نوروز همزمان‌ می‌دانند و بدین‌ صورت‌ نوروز را جنبه‌ مذهبی‌ داده‌اند ،پرچم‌های‌ بلند رنگارنگ‌ بدست‌ گرفته‌ ،در یک‌ میدان‌ وسیع‌ گردهم‌ می‌آیند و به‌ رقص‌ و پایکوبی‌ می‌پردازند و در یک‌ میدان‌ وسیع‌ که‌ معمولاً فضای‌ سبز یا چمن‌ است‌ ،تمام‌ روز را تا عصر به‌ همین‌ صورت‌ می‌گذرانند و میان‌ مردم‌ به‌ یکدیگر تبریک‌ می‌گویند و در نزدیکی‌های‌ غروب‌ به‌ خانه‌هایشان‌ برمی‌گردند. شب‌ را نیز به‌ دیدار با خانواده‌ها می‌پردازند و مهمانیها می‌دهند .

                 البته‌ ناگفته‌ نماند اینگونه‌ مراسم‌ که‌ جنبه‌ مذهبی‌ دارد بسیار محدود است‌ و مورد قبول‌ همة‌ گروههای‌ اهل‌ تشیع‌ نمی‌باشد و نه‌ همه‌ مردم‌ در آن‌ شرکت‌ می‌جویند. اما آنچه‌ که‌ در سراسر پاکستان‌ برگزار می‌شود همان‌ شیوة‌ همگانی‌ است‌ که‌ تقریباً 15 روز اول‌ بهار ادامه‌ دارد و پس‌ از آن‌ چون‌ هوا کم‌ کم‌ گرم‌ و گرم‌تر می‌شود ،مردم‌ به‌ کارهای‌ زندگی‌ عادی‌ می‌پردازند .

                 در پانزده‌ روز جشن‌ بهاران‌ مدارس‌ و مؤسسات‌ آموزشی‌ تعطیل‌ هستند که‌ آن‌ را «تعطیل‌ بهاری‌» می‌گویند، زیرا پیش‌ از آن‌ امتحانات‌ سالیانه‌ انجام‌ شده‌ و نتیجه‌ها نیز داده‌ شده‌ است‌ ،لذا دانشجویان‌ و دانش‌آموزان‌ با خیال‌ راحت‌ در مراسم‌ و جشنهای‌ بهاران‌ شرکت‌ می‌کنند.

 پی‌ نوشتها :

                 1ـ فرهنگ‌ فارسی‌ دکتر محمد معین‌ ،کلمة‌ «بهار»

                 2ـ تاریخ‌ فرشته‌ ملامحمد قاسم‌ هند و شاه‌ متخلص‌ به‌ فرشته‌ جلد اول‌ صفحه‌ 75 چاپ‌ 1281 ه هند .

                 3ـ تاریخ‌ فرشته‌ جلد اول‌ صفحه‌ 203 چاپ‌ هند ـ 1281 ه

                 4ـ همان‌ مأخذ صفحه‌ 208

                 5ـ داستان‌ ترکتازان‌ هند ،نصرالله‌ پورمحمد حسین‌ خوشنویس‌ اصفهانی‌ ، جلد 2 چاپ‌ بمبئی‌ سال‌ 1867 میلادی‌ صحفه‌ 368 .             

                 6ـ تاریخ‌ ادبیات‌ مسلمانان‌ پاکستان‌ و هند ،جلد چهارم‌ ،دانشگاه‌ پنجاب‌ لاهور پاکستان‌ ،صفحه‌ 43

                 7ـ همان‌ ،ص‌ 17

                 8ـ جهانگیر نامه‌ (توزک‌ جهانگیری‌) نورالدین‌ محمد جهانگیر به‌ تصحیح‌ محمد هاشم‌ صفحه‌ 27 (مقدمه‌ چاپ‌ بنیاد فرهنگ‌ ایران‌ سال‌ 1359) .

 


  
  

سال جدید از نوع چینی

چینی ها دو روز قبل یعنی اول فوریه مصادف با دوازدهم بهمن ماه سال کهنه خود را پشت سر نهادند و به سال جدید یعنی سال 4700 وارد شدند.

چینی ها دارای تقویم منحصر به فردی هستند که بسیار دقیق و برای سنجش زمان از حرکت خورشید و ماه و ستارگان بهره می گیرند. در این تقویم ویژه، روز اول سال جدید در واقع به هنگام دومین ظهور ماه نو پس از «انقلاب زمستانی » در نظر گرفته می شود.

دو نقطه از مدار زمین به دور خورشید را انقلابین یا انقلاب تابستانی و انقلاب زمستانی می نامند و در این دو نقطه زاویه میل خورشید به حداکثر شمالی و جنوبی خود می رسد؛ به طوری که در انقلاب زمستانی خورشید بر فراز مدار رأس الجدی قرار می گیرد و در این زمان طول روزهای نیمکره شمالی زمین به حداقل رسیده و بر تعداد ساعات تاریکی شب افزوده می شود.

چینی ها با سنجش دقیق انقلاب زمستانی ، زمان تحویل سال نو را محاسبه می کنند و این زمان در سه سال گذشته به ترتیب روز 12 فوریه ، 24 ژانویه و 5 فوریه بوده و امسال نیز اولین روز ماه فوریه زمان ورود به سال 4700 چینی اعلام شده است.

برخلاف سال های کبیسه خورشیدی و میلادی که در آنها یک روز به ماه های اسفند و فوریه اضافه می شود، چینی ها در سال کبیسه خود دارای یک «ماه کامل » اضافی هستند. این ماه اضافی در سال کبیسه پس از گذشتن چهار ماه اول سال فرا می رسد و چینی ها به طعنه می گویند در سال کبیسه دیگر تقویم ها ، کسی بابت یک «روز » اضافه حقوق می گیریم ! به طور مثال سال 2001 میلادی مصادف با سال کبیسه چینی ها بوده که ماه اضافی آن سال در 23 ماه مه 2001 آغاز شد.

سال چینی ها با یک چرخه 12 ساله بر نام 12 جانور منطبق می شود و همانطور که ما نیز در ایران با آن آشنا هستیم ، هر سال به نام یک جانور نامگذاری می شود. به طور مثال امسال یعنی سال 4700 بز است و سه سال گذشته به ترتیب سال اسب سیاه ، مار و اژدها بوده است. این جانوران در واقع 12 سمبل ویژه هستند.

جشن پانزده روز

جشن سال نو با ظهور ماه نو در آسمان آغاز می شود و 15 روز بعد با کامل شدن ماه در آسمان پایان می یابد. نخستین روز سال نو «خوشامدگویی خدایان آسما ن و زمین » نام دارد و بسیاری از مردم چین در این روز از خوردن گوشت پرهیز می کنند و معتقدند که این کار سلامتی و طولانی شدن عمر آنها را تضمین خواهد کرد.

در دومین روز سال نو، چینی ها برای نیاکان و خدایان خود دعا و نیایش می کنند و در این روز نسبت به سگ ها بسیار مهربانند و به آنها غذا می دهند، چرا که معتقدند دومین روز سال نوروز تولد تمام سگ های جهان به شمار می رود.

روز سوم و چهارم روزی است که دامادها برای احترام به نزد خانواده همسر خود می روند. روز پنجم روز “Po Woo”  نامیده می شود و مردم در خانه مانده و ورود خدای ثروت و توانگری را به منزل خویش خوشامد می گویند. در این روز هیچکس به دیدار خانواده و دوستان خویش نمی رود، چرا که این ملاقات برای هر دو طرف بدشانسی به همراه خواهد آورد.

از روز ششم تا دهمین روز سال نوچینی ها به دیدار خویشاوندان و دوستان خود می روند و همچنین با حضور در معابد برای سلامتی و آینده خوب به دعا می پردازند.

روز هفتم از سال جدید روز کشاورزان است که محصولات خود را به نمایش می گذارند . آنها از هفت نوع گیاه مختلف یک نوشیدنی می سازند و با آن جشن می گیرند. روز هفتم همچنین روز تولد بشر نیز به شمار می آید و مردم برای طولانی شدن عمر خود ماکارونی و برای موفقیت ، ماهی نپخته می خورند.

در هشتمین روز مردم فوجی برای شام به منزل خانواده دیگری می روند و با وی تجدید دیدار می کنند و همچنین در نیمه شب به درگاه خداوند آسمان یعنی «تیان گونگ » به دعا می پردازند.

روز نهم روز پیشکشی دادن به امپراتور است و روز دهم تا دوازدهم دوستان و اقوام یکدیگر را باید به شام دعوت کنند. پس از صرف یک غذای فوق العاده در روز سیزدهم ، برنج و خردل مصرف می شود تا بدن را پاکیزه و تطهیر کند و سرانجام در چهاردهمین روز از سال نو نیز همه مردم برای برپایی «فیستیوال فانوس ها» آماده می شوند که در شب پانزدهم برگزار می شود.

دکوراسیون ، غذاهای سنتی و تابوها

پیش از فرا رسیدن سال نو، چینی ها منزل خود را به شیوه مخصوصی آذین بندی می کنند و به نوعی تغییر دکور می دهند. گلدان های پر از گل و شکوفه ، دیس های مملو از پرتقال و نارنگی و سینی های آب نبات و هشت نوع میوه خشک شده را در همه خانه ها می توان یافت. بر دیوارها و درها شعرهای زیبا و دعا و آرزوی خوشبختی با «قلم های قرمز» نقش می بندد و مردم برای یکدیگر آرزوی سلامتی ، خوشبختی و سعادت می کنند.

در طی جشن های سال نو بیش از هر زمان دیگری از سال مردم به خوردن انواع غذاها و خوردنی های سنتی می پردازند. در این ایام مردم انواع غذاهای سنتی خود را برای دوستان و اقوام و نیز بستگان فوت شده خویش می پزند و با شادی آنها را می خورند.

در روز سال نو مردم یک بشقاب از سبزی های مختلف که عمدتا ریشه هستند را در کنار خانواده خود می خورند و برای آن جنبه های خرافی زیادی قائل هستند. دانه سدر داشتن فرزند پسر را تضمین می کند، میوه ژینگو نمادی از شمش نقره است ، نوعی جلبک دریایی سیاه افزایش ثروت را به همراه خواهد داشت و بامبوبه معنی آن است که همه چیز بهتر از گیاهان معجزه بخش را در روز نخست سال جدید مصرف می کنند.

چینی ها تابوی خاصی نیز برای سال نو دارند. به طور مثال پیش از فرا رسیدن سال جدید باید تمام خانه به طور کامل تمیز و پاکیزه شود و در سال نو تمام جاروها، غبار روب ها و گردگیرها کنار گذاشته می شوند، چرا که گردگیری یا آشغال جمع کردن از خانه در سال نو موجب ناکامی در دستیابی به یک آینده خوب و مطلوب خواهد شد.

پرتاب فشفشه و ترقه شیوه ای است که سال کهنه را به دور می اندازند و به سال جدید خوشامد می گویند و این کار در نیمه شب سال جدید انجام می شود و در این هنگام مردم درهای خانه و حتی پنجره ها را می گشایند تا سال کهنه از منزل آنان بیرون رود.

به طور کلی می توان گفت چینی ها از جمله مللی هستند که برای برگزاری سال جدید خود از رسوم بسیار غنی و پیچیده ای برخوردارند؛ رسومی که برای همه مردم و حتی غیر چینی ها بسیار جالب و دیدنی است.


  
  

نوروز در استان‌ خراسان‌ ایران‌

 حسینعلی‌ پور افضلی‌

       نوروز یکی‌ از بزرگترین‌ و کهن‌ترین‌ آیینهای‌ باستانی‌ ایران‌ زمین‌ و دارای‌ قدمت‌ چند هزار ساله‌ می‌باشد که‌ پس‌ از ظهور تمدن‌ بزرگ‌ اسلامی‌ ،به‌ تدریج‌ مورد پذیرش‌ مسلمانان‌ قرار گرفته‌ و با فرهنگ‌ و تمدن‌ اسلام‌ تلفیقی‌ ناگسستنی‌ یافته‌ است‌ .

                 این‌ عید قرنها قبل‌ از زرتشت‌ وجود داشته‌ و در ابتدا یک‌ جشن‌ ملی‌ و باستانی‌ بوده‌ است‌ و لیکن‌ بعدها به‌ سبب‌ بروز برخی‌ حوادث‌ که‌ وقوع‌ آنها مصادف‌ با نوروز بوده‌ و مخصوصاً روایاتی‌ که‌ در باب‌ این‌ حوادث‌ از قول‌ برخی‌ از ائمه‌ اطهار (ع‌) در کتب‌ اخبار و احادیث‌ نقل‌ شده‌ است‌ ، این‌ عید جنبه‌ دینی‌ و مذهبی‌ به‌ خود گرفته‌ و جلال‌ و عظمت‌ بیشتری‌ یافته‌ است‌. بعد از اسلام‌ نیز نوشته‌هایی‌ محققانه‌ در این‌ مورد از طرف‌ دانشمندانی‌ چون‌ ابوریحان‌ بیرونی‌ ،ثعالبی‌ ،کسروی‌، بیهقی‌ ،دمشقی‌ و قزوینی‌ ارائه‌ شده‌ است‌ .

                 در مورد وجه‌ تسمیه‌ نوروز ،بعضی‌ از محققان‌ پیدایش‌ آن‌ را به‌ جمشید نسبت‌ می‌دهند و در این‌ باره‌ می‌نویسند: پس‌ از آنکه‌ جمشید دست‌ بدان‌ را از بد و دست‌ بیدادگران‌ را از بیداد کوتاه‌ کرد و آیین‌ زندگی‌ را به‌ مردم‌ آموخت‌ ،بر تختی‌ گوهر نشان‌ نشست‌ و دیوان‌ او را «از هامون‌ به‌ گردون‌ » بردند و مردم‌ به‌ شکرانه‌ این‌ پیروزی‌ یعنی‌ غلبه‌ حق‌ بر ظلم‌ و بیداد چنین‌ روزی‌ را جشن‌ گرفتند و آن‌ روز را نوروز خواندند. ابوریحان‌ در التفهیم‌ نوشته‌: از رسمهای‌ پارسیان‌ یکی‌ نوروز است‌ و آن‌ نخستین‌ روز است‌ از فروردین‌ ماه‌ و از این‌ جهت‌ روزِ نو نام‌ کردند ،زیرا که‌ پیشانی‌ سال‌ نو است‌. برخی‌ هم‌ می‌گویند که‌ چون‌ سلیمان‌ بن‌ داود انگشتر خویش‌ را گم‌ کرد، سلطنت‌ از دست‌ او بیرون‌ رفت‌ ،ولی‌ پس‌ از چهل‌ روز بار دیگر انگشتر خود را بیافت‌ و پادشاهی‌ و فرماندهی‌ بدو بازگشت‌ و مرغان‌ بر گرد وی‌ جمع‌ آمدند و ایرانیان‌ گفتند: «نوروز آمد». (1)

 نوروز دراسلام‌

       نوروز از جمله‌ اعیادی‌ است‌ که‌ مورد قبول‌ اسلام‌ قرار گرفته‌ و پس‌ از ورود اسلام‌ به‌ ایران‌ رنگ‌ و بوی‌ اسلامی‌ به‌ خود گرفته‌ است‌ . ظاهراً پس‌ از اسلام‌ نخستین‌ خلیفه‌ای‌ که‌ برگزاریِ دوباره‌ این‌ مراسم‌ را معمول‌ کرد، منصور عباسی‌ بود که‌ به‌ احیای‌ مستقیم‌ رسوم‌ کهن‌ رسمیت‌ بخشید. بهترین‌ منابع‌ موجود و در دسترس‌ برای‌ آگاهی‌ از چگونگی‌ برگزاری‌ نوروز در ایران‌ باستان‌، آثار و نوشته‌های‌ عربی‌ و مهمترین‌ آنها کتاب‌ معروف‌ «ابوریحان‌ بیرونی‌» است‌ که‌ در سال‌ 380 ه نگارش‌ یافته‌ و نویسندگان‌ دیگری‌ مانند قزوینی‌ و دمشقی‌ مطالبی‌ بر آن‌ افزوده‌اند.(2)

                 روایاتی‌ که‌ علما در کتب‌ معتبر درباره‌ نوروز نقل‌ کرده‌اند باعث‌ شده‌ که‌ مردم‌ برای‌ این‌ جشن‌ اهمیت‌ زیادی‌ قائل‌ شوند. به‌ عنوان‌ مثال‌ از حضرت‌ صادق‌ علیه‌ السلام‌ نقل‌ شده‌ است‌ که‌ در این‌ روز ،کشتی‌ نوح‌ بر کوه‌ جودی‌ به‌ زمین‌ نشست‌ ،و نیز روایت‌ کرده‌اند که‌ خلقت‌ عالم‌ در چنین‌ روزی‌ انجام‌ پذیرفته‌ و حضرت‌ ابراهیم‌ (ع‌) در این‌ روز علیه‌ بتها قیام‌ نموده‌ است‌. موسی‌ (ع‌) نیز در این‌ روز بنی‌ اسرائیل‌ را از قید بندگی‌ و اسارت‌ نجات‌ داده‌ و از نیل‌ گذشته‌ است‌، و پیامبر اسلام‌ (ص‌) نیز در همین‌ روز به‌ پیغمبری‌ مبعوث‌ گردیده‌ است‌ .

                 حتی‌ در برخی‌ از کتب‌ آمده‌ است‌ که‌ حضرت‌ قائم‌ امام‌ زمان‌ (ع‌) در چنین‌ روزی‌ ظهور خواهد کرد. (3) این‌ روایات‌ نه‌ تنها نوروز را در نظر ایرانیان‌ عزیزتر کرد بلکه‌ موجب‌ دوام‌ و بقای‌ آن‌ نیز شد. اما عظمت‌ نوروز و به‌ پا داشتن‌ جشن‌ با شکوه‌ آن‌ در قرون‌ اولیه‌ پیدایش‌ اسلام‌ وقتی‌ بیشتر شد که‌ عده‌ای‌ از دانشمندان‌ و فضلای‌ ایرانی‌ به‌ کتب‌ اخبار و احادیث‌ و گاهشماری‌ استناد جسته‌ و گفتند: روزی‌ که‌ حضرت‌ علی‌ بن‌ ابیطالب‌ (ع‌) به‌ جانشینی‌ پیغمبر اسلام‌ (ص‌) برگزیده‌ شد و بر مسند خلافت‌ نشست‌ مصادف‌ با نوروز بوده‌ است‌. به‌ دنبال‌ این‌ عقیده‌ عده‌ای‌ از ایرانیان‌ که‌ به‌ اصول‌ و احکام‌ دین‌ اسلام‌ علاقه‌مند و از آداب‌ و سنن‌ ملی‌ و باستانی‌ خود دور شده‌ بودند ،به‌ نوروز و آیین‌ پر شکوه‌ آن‌ توجه‌ نمودند و در برگزاری‌ این‌ جشن‌ بزرگ‌ و زنده‌ نگهداشتن‌ رسوم‌ و آیین‌ آن‌ کوشیدند .

 نوروز در خراسان‌

       در خراسان‌ همه‌ از بزرگ‌ و کوچک‌ و فقیر و غنی‌ به‌ آداب‌ و رسوم‌ نوروز پای‌بند و علاقه‌مند هستند و در اجرای‌ سنن‌ باستانی‌ این‌ عید ملی‌ سخت‌ می‌کوشند. از چند هفته‌ به‌ نوروز مانده‌ جنبشی‌ خاص‌ در مردم‌ پدید می‌آید ،همه‌ در فکر تهیه‌ لباس‌ نو به‌ این‌ سوی‌ و آن‌ سوی‌ می‌روند. همه‌ خانه‌ تکانی‌ می‌کنند، جامه‌ها را می‌شویند ،فرشها را می‌تکانند و از تمام‌ اثاث‌ خانه‌ گرد می‌زدانید تا در شب‌ عید و موقع‌ تحویل‌ سال‌ ،همه‌ اطاقها و زوایای‌ خانه‌ پاک‌ و پاکیزه‌ باشد .

                 آداب‌ و رسوم‌ مربوط‌ به‌ نوروز در خراسان‌ تقریباً همانند بقیه‌ نقاط‌ ایران‌ زمین‌ می‌باشد ؛ از قبیل‌، هفت‌ سین‌ و دعا و دید و بازدید و نظافت‌ و غیره‌. ولی‌ آنچه‌ که‌ یک‌ ویژگی‌ خاص‌ به‌ این‌ مراسم‌ در خراسان‌ بخشیده‌ وجود مقدس‌ و پر برکت‌ حرم‌ مطهر حضرت‌ ثامن‌ الحجج‌ علی‌ بن‌ موسی‌ الرضا (ع‌) در این‌ خطه‌ است‌ که‌ مورد عنایت‌ تمامی‌ شیعیان‌ ایران‌ و اسلام‌ بوده‌ و همه‌ ساله‌ میلیونها زائر مشتاق‌ به‌ هنگام‌ تجدید سال‌ روی‌ به‌ این‌ بارگاه‌ منور آورده‌ و به‌ هنگام‌ تحویل‌ سال‌ در حرم‌ آن‌ بزرگوار و در کنار مضجع‌ شریف‌ آن‌ حضرت‌ به‌ دعا و نیایش‌ می‌پردازند و برای‌ سلامتی‌ و موفقیت‌ خود و بستگانشان‌ از آن‌ واسطه‌ فیض‌ درخواست‌ یاری‌ می‌کنند. شکوه‌ و عظمتی‌ که‌ در این‌ ایام‌ و مخصوصاً به‌ هنگام‌ تحویل‌ سال‌ در آنجا وجود دارد مثال‌ زدنی‌ و در دیگر نقاط‌ بی‌ نظیر و بی‌همتاست‌. در این‌ ایام‌ مشهد پذیرای‌ میلیونها میهمان‌ زائر از سراسر میهن‌ ایران‌ و نیز از سایر نقاط‌ جهان‌ است‌ که‌ خود رونق‌ خاصی‌ به‌ مراسم‌ نوروزی‌ در این‌ شهر مقدس‌ می‌بخشد. اما در بقیه‌ شهرهای‌ خراسان‌ وقتی‌ لحظه‌ تحویل‌ سال‌ نزدیک‌ می‌شود عده‌ای‌ به‌ مسجد می‌روند تا دعا کرده‌ و از برکت‌ آن‌ دعا در تمام‌ مدت‌ سال‌ از خطرات‌ مصون‌ و غرق‌ در نعمت‌ گردند. آنان‌ دعا می‌خوانند و می‌گویند: یا مقلب‌ القلوب‌ و الابصار یا مدبر اللیل‌ و النهار یا محول‌ الحول‌ و الاحوال‌ ،حول‌ حالنا الی‌ احسن‌ الحال‌ .

                 عده‌ای‌ دیگر عسل‌ به‌ دهان‌ می‌گذارند تا در طی‌ سال‌ هم‌ اعتدال‌ مزاج‌ پیدا کنند و هم‌ اخلاق‌ خوش‌ و شیرین‌ داشته‌ باشند. در خانواده‌های‌ خراسانی‌ خصوصاً در روستاها رسم‌ است‌ که‌ دو سه‌ روز قبل‌ از تحویل‌ سال‌ مقدار زیادی‌ نان‌ خانگی‌ می‌پزند تا نان‌ مورد احتیاج‌ اهل‌ خانه‌ در سیزده‌ روز اول‌ سال‌ از بازار خریده‌ نشود.(4) در روز سیزده‌ بدر .مردم‌ عموماً ناهار را در صحرا صرف‌ می‌کنند و آنچه‌ آجیل‌ و شیرینی‌ از ایام‌ عید باقی‌ مانده‌ است‌ در آن‌ روز به‌ مصرف‌ می‌رسانند .

                 گردشگاههای‌ مهم‌ خراسان‌ نیز در روز سیزده‌ بدر بسیار زیاد و باصفاست‌ .

                 عید نوروز دارای‌ آداب‌ و عبادات‌ خاص‌ خود می‌باشد که‌ در کتاب‌ مفاتیح‌ الجنان‌ شیخ‌ عباس‌ قمی‌ ذکر شده‌ است‌ (5) ،به‌ عنوان‌ حسن‌ ختام‌ سخنانی‌ از حضرت‌ امام‌ (ره‌) را می‌آوریم‌ آنجا که‌ می‌گویند: در اعیادی‌ که‌ اسلام‌ به‌ ما عنایت‌ فرموده‌ است‌ ،در همه‌ آن‌ اعیاد آنچه‌ که‌ انسان‌ ملاحظه‌ می‌کند همه‌اش‌ مسأله‌ ذکر و دعاست‌، نماز است‌، روزه‌ است‌، ذکر است‌ ،دعاست‌ و در این‌ عید هم‌ که‌ عید ملی‌ است‌ و اسلامی‌ نیست‌ ،لکن‌ اسلام‌ هم‌ با آن‌ مخالفت‌ ندارد ، باز می‌بینیم‌ که‌ در روایتی‌ که‌ وارد شده‌، از آداب‌ این‌ روز ،روزه‌ گرفتن‌ است‌، از آداب‌ این‌ روز دعا کردن‌ است‌ ،نماز خواندن‌ است‌ و این‌ به‌ ما می‌فهماند که‌ ملتی‌ که‌ بخواهد به‌ راه‌ راست‌ برود،... باید در عیدش‌ و غیر عیدش‌ تذکر داشته‌ باشد، ذکر خدا بکند، یاد خدا داشته‌ باشد ،برای‌ خدا باشد. (6)

 پی‌ نوشت‌ها :

                 1ـ آثار الباقیه‌ (ابوریحان‌ بیرونی‌) چاپ‌ تهران‌ / 240 به‌ نقل‌ از عقاید و رسوم‌ / 91

                 2ـ ویژه‌ نامه‌ نوروز 75 (جدول‌) ص‌ 29

                 3ـ ر.ک‌ بحارالانوار چاپ‌ امین‌ الضرب‌ 206 / 14 ـ وسایل‌ الشیعه‌ 289 / 5

                 4ـ عقاید و رسوم‌ مردم‌ خراسان‌ 109

                 5ـ مفاتیح‌ الجنان‌ 297

                 6ـ صحیفه‌ نور 215 / 17

 

 


  
  

نوروز، جشن رویش مجدد جهان

 

آمدت نوروز و آمد جشن نو روزی فرا      کامکارا، کار گیتی تازه از سر گیر باز

(منوچهری)

     همسویی نوروز با بهار عطرآگین، این بزرگترین عید ایرانیان کهن را به آئینی ورجاوند و ماندگار تبدیل کرد؛ و با طلوع اسلام عید نوروز رونق بیشتری یافت و خود با آموزه های اسلام راستین هماهنگ کرد.

     پیرامون پیدایی نوروز مورخان و پژوهندگان سخن ها گفته اند. در شاهنامه فردوسی و داستانهای دیگر و بخشی از اوستا آمده است که جمشید اولین کسی بود که نوروز را جشن گرفت. جمشید، پسر تهمورث دیوبند، نخست، جم نامیده می شد، اما مردم پسوند «شید» به مفهوم درخشندگی به آن افزودند تا بر تابندگی و نورانیت چهره او تاکید کرده باشند.

     به مرور نوروز در انحصار اولیای جامعه می افتد و رونق بیشتری می گیرد. سلاطین بعد از جمشید، هر یک بر سنتهای شاهانه نوروز چندان می افزایند که جایی برای مردم نمی ماند و جامعه به دست فراموشی سپرده می شوند و نوروز تنها برای پادشاهان جشن گرفته می شود. می گویند در زمان انوشیروان و نیز در اواخر دوران ساسانیان، شش تا دوازده روز از سال نو صرفا در انحصار پادشاهان و اعوان و انصارشان بود و فقط در روزهای ششم یا سیزدهم نوروز بود که جشن عمومی بر پا می شد و مردم به شادمانی می پرداختند. در چنین روزهائی شاه بار عام می داد و مردم را به حضور می پذیرفت تا با هدایایی که به اجبار از آنان می گرفت گنج های خسروانی را فزونی بخشد.

     مؤلف «محاضرات الادباء»، درباره پیدائی نوروز می نویسد:

     «خلیفه مامون پیرامون چگونگی نوروز از اطرافیانش پرسید و چون جوابی نشیند، گفت اصل نوروز در این است که ابرویز(پرویز) مناطق ایرانشهر را آباد کرد و از آنجا که این آبادانی در نوروز رخ داد، عید گرفتن در آن روز باب شد...»

     پژوهندگان بر این نکته اصرار دارند که ایرانیان باستان از دو منظر گونه گون به نوروز   نگریسته اند: برخی می گفتند خداوند در نوروز نور را آفرید و برخی دیگر زمان به گردش درآمدن فلک در گذشته های دور را نوروز می نامیدند.

     بیرونی می گوید:

     «از عادات پادشاهان ایران است که در روز اول عید نوروز به مردم بار عام دهند و به آنان خوبی کنند. در روز دوم، دهگانها و خانواده های دربار شرف حضور می یابند. بزرگان و مؤبدان در روز سوم می آیند. روز چهارم اهل خانه و مقربین و اطرافیان حاضر می شوند و روز پنجم به فرزندگان و تربیت یافتگان شاه تعلق داشت و ...»

     ابن المقفع نیز آورده است:

     «از عادات ایرانیان این بوده است که از شب قبل از تحویل سال نو، جوان خوش سیمائی را بر در اندرونی شاه می گمارند و جوان با دمیدن خورشید بدون کسب اجازه به نزد شاه می رفت. و شاه نیز می پرسید تو کیستی و از کجا آمده ای و کجا را می خواهی و نامت چیست و چرا آمده ای و با خود چه داری؟ و جوان می گفت: من منصور و نامم مبارک است و سوی خدا آمده ام و ملک سعادتمند می خواهم. با خوشی و سلامتی وارد شده ام و سال نو با من است.

     سپس جوان می نشست و مردی با طبق نقره محتوی گندم، جو، نخود، ارزن، کنجد، برنج، شکر، درهم و دینار وارد می شد و طبق را در مقابل شاه بر زمین می گذاشت. با آمدن وزیر، مامور مالیات و مامور کمکها و سر آخر بعضی از مردم، شاه نان بزرگ فرآورده از حبوبات را بین خود و دیگران پخش می کرد و خطاب به حاضران می گفت: امروز، روز نو از ماه نو از سال نو است و آنچه را زمان کهنه کرده، باید تازه و نو کنیم.»

     ابوریحان بیرونی در التفهیم می نویسد:

     «نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین ماه، و زاین جهت روز نو نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است و آنچ از پس اوست ازین پنچ روز همه جشن هاست. و ششم فرودین ماه نوروز بزرگ دارند. زیراک خسروان بدان پنج روز حق های حشم و گروهان {و بزرگان} بگزاردندی و حاجتها روا کردندی، آنگاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را. و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آن است که اول روزی است از زمانه، و بدو فلک آغازید گشتن.»1

     وی همچنین در کتاب «الاثار الباقیه عن القرون الخالیه» پیرامون نوروز می نویسد:

     «نخستین روز- فروردین ماه روز نوروز است که اولین روز سال نو است و نام پارسی آن بیان کننده این معنی است ...

     نوروز را دلیل پیدایش و آفرینش جهان دانستند و گفته اند در این روز بود که خداوند افلاک را پس از آنکه مدتی ساکن بودند، به گردش درآورد و ستارگان را پس از چندی توقف گردانید و آفتاب را برای آنکه اجزای زمان از سال و ماه و روز به آن شناخته شود، آفرید، پس از آنکه این امر پنهان بود و آغاز شمارش از این روز شد و گفته اند خداوند عامل سفلی را در این روز آفرید و کیومرث در این روز به شاهی رسید و این روز جشن او بود که به معنای عید اوست و نیز گفته اند خداوند در این روز خلق را آفرید و این روز و مهرگان تعیین کننده زمان هستند، چنانکه ماه و آفتاب فلک را تعیین می کنند.

     «عبدالصمد بن علی» در روایتی که به جد خود «ابن عباس» آن را می رساند، نقل می کند که در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود، برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند امروز، روز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان است. فرمود آری در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند، سپس آنان را زنده کرد و ابرها را امر فرمود که به آنان ببارد از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت: کاش هر روزی برای ما نوروز بوده و برخی می گویند که چون «سلیمان بن داود» انگشتر خویش را گم کرد، سلطنت از دست او بیرون رفت، ولی پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را بیافت و پادشاهی و فرماندهی بر او برگشت و مرغان بر دور او گرد آمدند. ایرانیان گفتند نوروز آمد، یعنی روزی تازه بیامد و سلیمان باد را امر کرد که او را حمل کند و پرستویی در پیش روی او پیدا شد که می گفت: ای پادشاه مرا آشیانه ای است که چند تخم در آن است از آن سوتر رو که آشیان مرا درهم مشکنی. پس سلیمان راه خود را کج کرد و چون از تخت خود که بر باد حرکت می کرد، فرود آمد، پرستو با منقار خویش قدری آب آورد و بر روی سلیمان پاشید و یک ران ملخ نیز هدیه آورد و از اینجاست که مردم در نوروز به یکدیگر آب     می پاشند و پیشکشی ها به نزد هم می فرستند و علمای ایران می گویند که در این روز ساعتی است که فیروز فرشته ارواح را برای انشای خلق می راند و فرخنده ترین ساعات آن، ساعات آفتاب است و در صبح نوروز فجر و سپیده به منتها نزدیکی خود به زمین می رسد و مردم به نظر کردن بر آن تبرک می جویند و این روز، روز مختاری است، زیرا که نام این روز «هرمزد» است که اسم خداوند تعالی است که آفریدگار و صانع و پرورنده دنیا و اهل آن است و او کسی است که واصفان توانا نیستند که جزئی از اجزای نعمتهای او را توصیف کنند...»

 

استقبال از نوروز

     مردم تدارک نوروز را حدود از دو هفته مانده به پایان سال آغاز می کنند. طبق سنت متداول وسایل خانه را جابه جا می کنند و دست به خانه تکانی می زنند تا غبار از چهره اثاثیه منزل بروبند. به تناسب بضاعت و وسع خانواده، لباس خریداری می شود و به نشانه سرسبزی و خرمی،       دانه های گندم را در ظروفی می کارند تا سبز شود.

 

چهارشنبه سوری

     سه شنبه آخر سال را چهارشنبه سوری می نامند. چهارشنبه سوری یکی از آئین های کهن مردم ما است. طبق آئین های نوروزی، در این روز مردم از روی آتش می پرند و می گویند: زردی من از تو، سرخی تو از من، سردی من از تو، گرمی تو از من.

     بعد از آن که آتش خاکستر شد، اهالی همراهی کنند تا خاکسترها در سر راههای اصلی پخش شود و سپس قاشق زنی آغاز می شود. در بین اهالی این طور رسم است که چهره خود را بپوشانند و از صاحبخانه طلب آجیل مشگل گشا و شیرینی کنند و مریدان نیز برای مراد گرفتن فالگوش   می ایستند تا با تفسیر حرفهای دیگران سرنوشت خود را در سال نو تعبیر کنند. البته بازار نذر و نیاز هم رونق خود را دارد.

 

میز نوروز، حاجی فیروز آتش افروز

     عناوین فوق که شاید برای نسل امروز تازگی داشته باشد از رسوم نوروز بود که به مرور ایام دستخوش تغییر شد و رفته رفته به دست فراموشی سپرده شد.

     حاجی فیروز در این میان پایدارتر از بقیه بود و هنوز هم در بعضی از محلات تهران و شهرستانها در حول و حوش نوروز فعالیت دارد.

     آتش افروز که به عنوان یک پای دیگر یک جمع نمایشی با شعبده بازی و آکروبات، مردم را به خود جلب می کرد نیز این روزها جز نامی - در تاریخ تئاتر - از خود به جای نگذاشته است.

     گاه دیده می شد که حاجی فیروز و آتش افروز با همراهی یک میمون و خرس برنامه خود را اجرا می کردند. میرنوروز نیز در شمار بازیهای نمایشی نوروز بود و از دو روز به عید مانده تا سیزدهم نوروز دوام می آورد. میرنوروز روزی که مرحله ای از ابهت رسیده بود که جهت القای حس و حال عظمت نمایش خود، با شتر می آمد و هر جا که شتر توقف می کرد، صاحبخانه ملزم به پذیرائی از میر نوروز و همراهانش به صرف شام و ناهار بود.

 

سیزده بدر

     خیلی ها معتقدند که عدد 13 نحس است و با این پیش زمینه به جای عدد سیزده از 1+12 استفاده می کنند.

     اما سیزده بدر از «نحوست» عدد سیزده تاثیر پذیرفته است و مردم در این روز سعی می کنند از خانه خود بیرون بروند و به زعم خود نحوست سیزده را در صحرا به در کنند.

     در روز سیزده نوروز، مردم اوقات خود را در دل سبزه و گیاه سر می کنند و حتی برای دختران دم بخت خود فالی می گیرند و دختران هم با گره زدن سبزه ها آرزو می کنند که تا سال دیگر در خانه شوهر و بچه بعل باشند.

     از رسوم منقرض شده این روز، شکستن کاسه و کوزه است که سابقا از عادات اشراف بود و به این وسیله مایه یمن و برکت را یافته بودند.

     ناهار سیزده بدر به زبان خودمانی همان آش رشته معروف است که همراه غذاهای دیگری و از جمله شامی، فسنجان، سبزی پلو، کوکو، ماهی و ... صرف می شود.

     از بازیهایی هم که در این روز از بزرگ و کوچک به آن اشتغال دارند، همان بازیهای سنتی بچه ها از قبیل گل یا پوچ، گرگم به هوا، قایم باشک، خلاصی، الک دولک، یادم تو را فراموش و... است.


  
  
   1   2   3   4   5   >>   >