سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه گرفتاری اش را به نامهربان شکوه کند، حکیم نیست . [امام علی علیه السلام]

1 - خداشناسی

 

نظری به جهان هستی و واقعیت - ضرورت وجود خداوند

نظری دیگر از راه ارتباط انسان و جهان

وحدانیت خداوند

ذات و صفت

معنای صفات خداوندی

توضیح بیشتر در معنای صفات

صفات فعل

قضا و قدر

انسان و اختیار

2 - پیغمبر شناسی

به سوی هدف - هدایت عمومی

هدایت خصوصی

خرد و قانون

شعور مرموزی که «وحی »نامیده می شود

پیغمبران عصمت و نبوت

پیغمبران و دین آسمانی

پیغمبران و حجت وحی و نبوت

شماره پیغمبران خدا

پیغمبران اولوا العزم و صاحبان شریعت نبوت محمد (ص)

پیغمبر اکرم (ص) و قرآن

3 - معاد شناسی

ترکیب انسان از روح و بدن

بحث در حقیقت روح از نظر دیگر

مرگ از نظر اسلام

برزخ

روز قیامت - رستاخیز

بیان دیگر

استمرار و توالی آفرینش

4 - امام شناسی

معنای امام

امامت و جانشینی پیغمبر اکرم (ص) و حکومت اسلامی

در تایید سخنان گذشته

امامت در بیان معارف الهیه

فرق میان نبی و امام

امامت در باطن اعمال

ائمه و پیشوایان اسلام

اجمالی از تاریخ زندگی دوازده امام (ع)

بحث در ظهور مهدی (ع) از نظر عمومی

بحث در ظهور مهدی (ع) از نظر خصوصی

اشکالی چند و پاسخ آنها

خاتمه:پیام معنوی شیعهادامه مطلب...

  

سئوال : حـضـرت آدم با آنکه پیامبر بود چطور مرتکب گناه شد , و از درختى که خدا خوردن ازآن را نهى کرده بود خورد ؟

جواب : اگـر از نظر عقل ثابت شود که پیامبران باید معصوم باشند تا هدف خلقت محقق شود(1) چاره اى جـز تـاویـل نـصوص اعم از قرآن و روایات نیست , همانگونه که آیاتى که ظاهرش ارتکاب معصیت توسط پیامبر آخر الزمان (2) است نیز مورد تاویل واقع مى شود . کتاب : پرسش و پاسخ / ترجمه سید مهدى شمس الدین نویسنده : کاشف الغطاء - محمد حسین زیرنویس : 1 - که در این مسئله هیچ شکى نیست . 2 - لیغفر لک ما تقدم من ذنبک و ما تاخر 000 ( فتح / 2 ) . خلقت آدم -----

 

سئوال : از اوصاف جنت این است که در آن هیچ لغو و بیهوده و وسوسه اى وجود ندارد . پس چگونه شیطان آدم و حوا را وسوسه کرد و آدم و حوا را فریب داد ؟

جواب : جـنتى که آدم و حوا در آن قرار داشتند جنت خلد نبود بلکه چنانکه در برخى روایات آمده است از جنات دنیا بود . بـه هـمـیـن دلـیل است که همه آنها از آن جنت اخراج شدند در حالیکه از جنت خلد کسى اخراج نمى شود . کتاب : تفسیر المیزان ج 1 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : سجده بر آدم -----

 

سئوال : انگیزه و مخالفت ابلیس براى سجده بر آدم چه بود مگر او از فرشتگان مطیع نبود ؟

جواب : ابـلیس از فرشتگان نبود بلکه در صف آنها قرار داشت او از طائفه جن بود که مخلوق مادى است و انـگـیـزه او در ایـن مـخـالـفـت کـبـر و غرور و تعصب خاصى بود که بر فکر اوچیره شد او چنین مـى پـنـداشـت کـه از آدم برتر است و علت کفر او نیز همین بود که فرمان حکیمانه پروردگار را نادرست شمرد . کتاب : تفسیر نمونه ج 1 ص 182 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس : ازدواج فرزندان آدم -----

 

سئوال : اگر نسل انسان به آدم و حوا برگردد لازم مى آید که فرزندان ایشان با هم ازدواج کرده باشند . ازدواج مـیـان خـواهـر و برادر در آن زمان , حتى اگر حرمت شرعى نداشته , مخالف فطرت بوده است . از سـوى دیـگـر حـضـرت آدم پیامبر بوده اند و خداوندهم مى فرماید فطرت اللّه التى فطر الناس جمیعا . پس باید گفت که نسل انسان به آدم و حوا تنها برنمى گردد .

جواب : فـطـرت انـسـانى در شرایطى ازدواج خواهر و برادر را زشت مى داند که اولا ; ضرورت بقاى نسل انسانى وابسته به آن نباشد , ثانیا ; این کار به فحشا و فساد و ویرانى اجتماع بینجامد . در حالیکه در مورد ازدواج فرزندان حضرت آدم علیه السلام این گونه نبود . بقاى نسل انسانى وابسته به این ازدواج بود و فحشاء و فسادى نیزازآنان لازم نمى آمد . در ضـمـن آنـکه اگر ازدواج میان برادر و خواهر مورد نفرت فطرى بود , نباید سالیان سال اقوام و مردمى مانند مجوس به این کار مبادرت مى کردند و نیز وضعیت کنونى جامعه غربى نیز گواه این امر است . کتاب : تفسیر المیزان ج 4 ص 145 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : بهشت آدم -----

 

سئوال : در قـرآن همواره آمده است که هر کس وارد بهشت شود هرگز از آن خارج نمى شود , پس چگونه است که هم آدم و حوا و هم ابلیس از آن رانده شدند ؟

جواب : بـهـشتى که آدم و حوا و ابلیس در آن به سر مى بردند و از آن رانده شدند , همان بهشت موعود که برخى از اوصافش در پرسش طرح شده است , نیست ; بلکه خداوند بهشتى آسمانى و برزخى خلق کرد و آدم و حوا و سایر فرشتگان و ابلیس در آن به سرمى بردند . کتاب : تفسیر المیزان ج 8 ص 36 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : بهشت آدم -----

سئوال : قرآن بطور آشکار مى گوید خداوند به شیطان اعلام کرد راهى بر بندگان حقیقى من ندارى , در صورتى که شیطان بر حضرت آدم راه یافت و او را فریب داد ! با این که آن حضرت علاوه بر این که از بندگان واقعى خدا بود , یکى از برگزیدگان خدا نیز به شمار مى رود . جواب : آنـچـه خداوند به شیطان خاطر نشان ساخت این است که وى نمى تواند بندگان حقیقى اورا اغوا کـنـد و کـردارهاى زشت و حرام را در نظر آنها زیبا جلوه دهد و در نتیجه آنها را از شاهراه ایمان و اطاعت به سوى کفر و معصیت بکشاند . عـمـلى که در بهشت از حضرت آدم سر زد یک عمل شیطانى نبود تا بدین وسیله شیطان به او راه پیدا کند , بلکه ترک اولایى بیش نبوده است . اصـولا هـر کس با میل , دریچه هاى قلب خود را به روى شیطان مى گشاید وگرنه او بدون اجازه خود ما از این مرز نمى گذرد و البته پیامبران چنان اجازه را به اونمى دهند . بـه عـبارت روشنتر , مقصود از راه یافتن شیطان این است که بر اثر ضعف ایمان وسهل انگارى انـسـان , قـلب او مورد تسخیر شیطان واقع مى شود و در نتیجه ارتکاب گناه را در نظر وى آسان مـى سـازد و هـرگـز شیطان یک چنین راهى به روح و روان پیامبران ندارد و اگر حضرت آدم به تـرغیب شیطان از میوه شجره ممنوعه خورد , ترک اولایى انجام داده است نه این که این کار بر او حرام بوده باشد . مـحققان بزرگ شیعه , عصمت پیامبران از گناه را با دلایل عقلى روشن ساخته اند وبراى توضیح بیشتر در سرگذشت آدم و دلایل عصمت پیامبران به کتاب رهبران بزرگ مراجعه فرمایید . کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى زیرنویس : ازدواج فرزندان آدم -----

 

سئوال : در آیه 1 سوره نساء مى خوانیم : و بث منهما رجالا کثیرا و نساء خداوند از آدم و همسرش مردان و زنـان فـراوانـى بـه وجـود آورد لازمه این سخن آن است که فرزندان آدم ( برادر و خواهر ) با هم ازدواج کرده باشند ! جواب : طبق استدلالى که در بعضى از احادیث از ائمه اهل بیت علیهم السلام نقل شده این ازدواجها مباح بـوده زیرا هنوز حکم تحریم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود وبدیهى است ممنوعیت یک کار بـسـته به این است که از طرف خداوند تحریم شده باشد چه مانعى دارد که ضرورت ها و مصالحى ایجاب کند که در پاره اى از زمانها مطلبى جایزباشد و بعدا تحریم گردد . کتاب : تفسیر نمونه ج 3 ص 281 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس : ازدواج فرزندان آدم -----

 


سئوال : ازدواج فرزندان آدم چگونه بوده است ؟
جواب : در ایـن باره در میان دانشمندان اسلامى دو نظر وجود دارد و هر کدام براى خوددلایلى از قرآن و روایات ذکر کرده اند . اینک ما هر دو نظر را بطور اجمال در این صفحات نقل مى کنیم :1 - در آن زمان هنوز قانون تحریم ازدواج خـواهر و برادر از طرف خداوند قرار داده نشده بود و چون راهى براى بقاى نسل بشر غیر از این راه نبود , از این جهت ازدواج آنان با یکدیگر صورت گرفته است ; ناگفته پیداست که دستگاه قانونگذارى ازآن خداست ان الحکم الا للّه حکم تنها از آن خداست (1) چه اشکال دارد که بطور مـوقـت بـراى گـروهـى از راه ضرورت این گونه ازدواج در آن زمان بلامانع و مباح باشد و براى دیـگـران عـموما تحریم ابدى شود ؟
طرفداران این نظریه از ظواهر قرآن با این آیه براى خود دلیل مـى آورنـد : و بـث مـنهما رجالا کثیرا و نساءا و از آن دو , مردان و زنان فراوانى ( در روى زمین )منتشر ساخت . (2)ظاهر این آیه مى گوید که نسل بشر فقط به وسیله این دو تن به وجود آمده است و اگرغیر از این دو در بقاى نسل او دخالت داشتند باید بفرماید و بث منهما و من غیرهما یعنى به وسیله این دو و غیر آنان 000 . عـلاوه بـر ایـن , در روایـتـى کـه مرحوم طبرسى آن را در احتجاج از امام سجاد علیه السلام نقل مى کند این مطلب تایید شده است . 2 - نظر دیگر این است : چون ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر ممکن نبوده - زیراازدواج با محارم یک عـمـل قـبـیح و زشت است - فرزندان آدم با دخترانى از نژاد و نسل دیگر که در روى زمین بودند ازدواج کـردنـد , بـعـدا کـه فرزندان آنها با هم پسر عموشدند زناشویى در میان خود آنان صورت پـذیـرفت و این نظر را نیز بعضى از روایات تایید مى کند , زیرا نسل آدم نخستین انسان روى زمین نبوده , بلکه پیش از او نیزانسانهایى در زمین زندگى مى کرده اند . حـاصل این که : ممکن است گفته شود که پسران آدم با بقایاى انسانهاى پیشین که قبل از خلقت آدم و حوا در روى زمین زندگى مى کردند , ازدواج کرده اند و از گفتگوى خدابا فرشتگان درباره آفرینش آدم در روى زمین استفاده مى شود که قبل از آدم و حواانسانهایى در روى زمین زندگى مى کردند و این حقیقت از روایات نیز استفاده مى شود 0 کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى زیرنویس : 1 - سوره یوسف , آیه 40 20 - سوره نساء , آیه 1 0 خلقت آدم -----

 

سئوال : در جریان خلقت آدم , ملائکه چرا گفتند که انسان در زمین فساد و خونریزى خواهدکرد . آیا این کلام آنها به عنوان اعتراض نبود ؟
جواب : از آنجا که خداوند فرمود [ انى جاعل فى الارض خلیفه ] من در زمین خلیفه قرارمى دهم , ملائکه درک کـردند که موجود زمینى که مرکب و مادى و داراى قواى شهوانى است , در جهانى که محل تزاحم است و محدود و متغیر . بـدون اجـتـماع و نظم نمى تواندزندگى کند و همه این امور سبب و زمینه ساز فساد و خونریزى خواهد بود و کلام آنهادر پیشگاه الهى براى آگاهى و وقوف به حکمت خلق انسان در چنین جهانى بود نه براى اعتراض . کتاب : تفسیر المیزان ج 1 ص 115 سوره بقره آیه 30 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : هبوط آدم -----

 

سئوال : بـر اسـاس عـقـایـد شیعى همه انبیاء علیهم السلام داراى عصمت بوده اند , در حالیکه حضرت آدم علیه السلام از امر خداوند سر پیچید و همین امر سبب شد خداوند او را ازجنت اخراج کند . هـمـچـنـیـن حـضرت آدم علیه السلام و حواء به ظلم خود اعتراف کرده ازخداوند طلب بخشش نمودند . جواب : گناه و معصیت منافى با عصمت گناهى است که در اثر سر پیچى از امرى مولوى صورت پذیرد در حالیکه نهى خداوند از نزدیکى به درخت ممنوعه نهى تنزیهى و ارشادى بوده است . در ضمن آنکه آن عالم جاى تکلیف نبوده است تا امرى و تکلیفى وجود داشته باشد . اعتراف آدم و حوا نیز به ظلم برخود بوده است نه به معصیت و ظلم برخداوند . کتاب : تفسیر المیزان ج 1 ص 130 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : توبه آدم -----

 

سئوال : در حـالـیـکـه آدم و حوا توبه کردند و توبه آنها نیز مورد قبول حضرت حق قرار گرفت پس چرا به جنت برنگشتند ؟
جواب : تـوبه از گناه و معصیتى که نتیجه سرباز زدن از امرى مولوى باشد , سبب جبران وتبدیل سیئه به حـسـنـه مـى گردد اما از آنجا که نهى از نزدیکى به درخت ممنوعه نهى مولوى نبوده , بلکه نهى تنزیهى و ارشادى بوده است قبول توبه در این مورد نیزاثر سر پیچى از آن را که امرى تکوینى است , یعنى خروج از جنت , از بین نمى برد . کتاب : تفسیر المیزان ج 1 ص 130 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس :

 

سئوال : از اوصاف جنت این است که در آن هیچ لغو و بیهوده و وسوسه اى وجود ندارد . پس چگونه شیطان آدم و حوا را وسوسه کرد و آدم و حوا را فریب داد ؟
جواب : جـنتى که آدم و حوا در آن قرار داشتند جنت خلد نبود بلکه چنانکه در برخى روایات آمده است از جنات دنیا بود . بـه هـمـیـن دلـیل است که همه آنها از آن جنت اخراج شدند در حالیکه از جنت خلد کسى اخراج نمى شود . کتاب : تفسیر المیزان ج 1 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس :

 

سئوال : اینکه در قرآن آمده خداوند همه حقایق و اسرار عالم هستى را به حضرت آدم تعلیم داد مقصود چه امورى است ؟
جواب : ایـن تـعـلـیـم مـربـوط بـه فـلـسـفـه و اسرار و کیفیات و خواص مختلف موجودات عالم هستى اسـت هـمـچنین استعداد نامگذارى اشیاء که بتواند در مورد احتیاج با ذکر نام آنها رابخواند تا لازم نباشد عین آن چیز را نشان دهد . کتاب : تفسیر نمونه ج 1 ص 176 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس :

 

سئوال : اگر سجده به معناى پرستش است و مخصوص خدا چرا فرشتگان بر آدم سجده کردند ؟
جواب : سـجـده بـه مـعـنـى پـرسـتـش بـراى خداست و فرشتگان براى آدم سجده پرستش نکردند بلکه سجده براى خدا بود ولى بخاطر آفرینش چنین موجود شگرفى . کتاب : تفسیر نمونه ج 1 ص 183 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس :

سئوال : بهشت آدم کدام بهشت بود ؟
جواب : یـکـى از بـاغهاى پر نعمت و روح افزاى یکى از مناطق سر سبز زمین بوده است زیرابیرون رفتن از بهشت موعود قیامت ممکن نیست و ثانیا ابلیس آلوده و بى ایمان را درآن بهشت راهى نخواهد بود . کتاب : تفسیر نمونه ج 1 ص 186 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس :

 

سئوال : با آنکه قرآن براى حضرت آدم مقام والایى بیان مى کند چگونه مرتکب گناه شد ؟
جواب : آنـچه آدم مرتکب شد ترک اولى و یا به عبارت دیگر گناه نسبى بود نه گناه مطلق وگناه نسبى آن اسـت کـه گـاه بـعضى اعمال مباح و یا حتى مستحب در خور مقام افرادبزرگ نیست آدم نیز سزاوار بود از آن درخت نخورد هر چند براى او ممنوع نبود بلکه مکروه بود . کتاب : تفسیر نمونه ج 1 ص 186 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس :

 

سئوال : ( کلمات ) و سخنانى را که خدا براى توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانى بوده است ؟
جواب : معروف این است که این کلمات همان جملات آیه 23 سوره اعراف مى باشد . بـعـضـى گـفـتـه اندمنظور از کلمات این دعا و نیایش بوده است : ( اللهم لا اله الا انت سبحانک وبحمدک رب انى ظلمت نفسى فاغفرلى انک خیر الغافرین . اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فارحمنى انک خیر الراحمین . اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انى ظلمت نفسى فتب على انک انت التواب الرحیم . )( پروردگارا ! معبودى جز تو نیست , پاک و منزهى , تو را ستایش مى کنم , من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین بخشندگانى . خداوندا ! معبودى جز تونیست , پاک و منزهى , تو را ستایش مى کنم من به خود ستم کردم بر من رحم کن که بهترین رحم کنندگانى . بـار الـهـا ! معبودى جز تو نیست , پاک و منزهى , تو را حمدمى گویم , من به خویش ستم کردم , رحمتت را شامل حال من کن و توبه ام را بپذیر که تو تواب و رحیمى ) . در روایـات مـتـعـددى نیز وارد شده که : مقصود از کلمات تعلیم اسماء بهترین مخلوق خدا یعنى مـحـمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بوده است , و آدم باتوسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نموده و خدا او را بخشید . کتاب : تفسیر نمونه ج 1 ص 198 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس :

 

سئوال : آیا امر به سجده ملائکه خاص حضرت آدم علیه السلام بوده است ؟
جواب : خـیـر , سـجـده ملائکه بر جمیع فرزندان آدم یعنى انسانیت بوده است و حضرت آدم علیه السلام نمونه مجسم انسانیت , به نیابت همه انسان ها مورد سجده قرار گرفته است . دلـیـل این مطلب آن است که اولا ; ملائکه از آن رو که آدم جانشین خدا در زمین بودبه او سجده کردند ; و جانشین و خلافت مخصوص ایشان نیست بلکه براى همه انسان هاى پاک است . ثـانـیا ; ابلیس بى آنکه ذکرى از آدم علیه السلام کند , مى گوید که همه انسان ها را گمراه خواهد کرد . رب بما اغویتنى لازینن لهم فى الارض و لاغوینهم اجمعین ( حجر / 39 ) . ثالثا ;خطاب هاى خداوندى درباره پرهیز از شیطان عام است و همه انسان ها را دربر مى گیرد . یا بنى آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه . کتاب : تفسیر المیزان ج 8 ص 20 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس :

 

سئوال : اگر امر به ملائکه ارشادى بوده است پس چرا ابلیس به دلیل سرپیچى از آن , رانده ولعنت شد ؟
جواب : ابلیس که از جنیان بود در اثر عبادت بسیار در شمار ملائک درآمده بود به گونه اى که اگر امر به سـجده بر آدم علیه السلام نبود ماهیت و حقیقت وجودى او روشن نمى گشت امر به سجده نشان داد کـه ابـلـیـس اساسا زیر بار امر به سجده بر آدم نخواهد رفت وخودبینى و غرور و تکبر خود را اظهار خواهد کرد . اما رانده شدن و لعنت شدن ابلیس اثر وضعى سرپیچى از حکم و امر ارشادى است . مـانـنـد رانده شدن و هبوط انسان از بهشت به دلیل سرپیچى از نهى و ممنوعیت ارشادى درباره نزدیک شدن به درخت . همانگونه که خوردن هرگونه مایع یا غذاى اسیدى براى زخم معده زیانبار است . کتاب : تفسیر المیزان ج 8 ص 24 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس :

سئوال : در قـرآن آمـده اسـت کـه هـر کس از یاد خدا روى گرداند , معیشت تنگى خواهد داشت : و من اعرض عن ذکرى فان له معیشه ضنکا ( طه / 124 ) . در حالیکه اکثر کسانى که به خدا توجهى ندارند وضع زندگى خوبى دارند ؟
جواب : مـراد از تـنـگـى و سـخـتـى معیشت , فقر و ندارى نیست , بلکه مراد آن است که کسى که خدا را فـراموش کند حتى اگر ثروت بى شمار هم داشته باشد باز آرامش روحى و روانى نخواهد داشت و همواره در پى افزایش ثروت و دل واپس از دست دادن آن , بیمارى و 000 خواهد بود . و روشن است که با چنین روحیه اى زندگى بسیار تلخ و تنگ خواهدبود . کتاب : تفسیر المیزان ج 14 ص 225 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : آرامش قلب -----


. پس روشن مى شود که مراد از سکینه چیزى والاتر و برتر از آرامش و ثبات است ; و آن حالتى خاص است که خداوند به بندگان خاص خود عطا مى فرماید و برخى از شرایط آن در قرآن طهارت قلب , ایمان , و اخلاص شمرده شده است . اذ یقول لصاحبه لا تحزن ان اللّه معنا فانزل اللّه سکینته علیه و ایده بجنود لم تروها ( توبه / 40 ) لقد رضى اللّه عن المومنین اذ یبایعونک تحت الشجره فعلم ما فى قلوبهم فانزل السکینه علیهم ( فتح / 18 ) کتاب : تفسیر المیزان ج 9 ص 231 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : اطمینان جوئى ابراهیم -----


سئوال : اگر حضرت ابراهیم علیه السلام معصوم است و ایمان کامل به خداوند دارد , پس چرامى گوید که مى خواهم قلبم مطمئن شود . آیا عدم اطمینان همان شک نیست ؟
جواب : مراد حضرت ابراهیم علیه السلام حصول اطمینان مطلق بود به گونه اى که راه بر هرگونه خطور قلبى و وهمى مسدود شود . یـعـنـى از آنـجا که راه ادراکات وهم و احکام آن حس است , از پیروى عقل و تایید آن اکراه دارد , گرچه نفس ایمان و ایقان داشته باشد . از این رو قوه خیال همواره در کار است و وسوسه مى کند هر چه ایمان و ایقان وجود دارد . حضرت ابراهیم علیه السلام نیز ایمان و ایقان کامل داشتنداما مى خواستند که نفس ایشان سکون و قرار پیدا کنند و خطورات وهمیه سبب آزار واذیت ایشان نگردند . از ایـن رو از خـداونـد درخواست کردند که به عیان کیفیت زنده کردن مردگان را ببیند گرچه ایمان و ایقان قلبى داشتند . کتاب : تفسیر المیزان ج 2 ص 372 نویسنده : طباطبائى - سید محمد حسین زیرنویس : شاعر بودن سکینه -----


سئوال : معروف است که حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام شعر مى گفتند و در بین شعرامرتبه و درجه اى عالى داشته اند و در مجالسى که ایشان ترتیب مى داد شعرا شرکت و ازبیانات و اشعار او استفاده مى کردند ؟
آیا این امر صحیح است یا نه ؟
جواب : اول کـسیکه اخبارى در این زمینه نقل کرده ابوالفرج اصفهانى در کتاب الاغانى مى باشد و او اگر چـه خـودش مورد اعتماد است اما از انسانهاى غیر موثق و افرادکذاب نیر روایت نقل کرده است و رویهمرفته در اصل اینکه حضرت سکینه شعر دوست بوده و شعرا را احترام مى کرد و در حضور او ( با کمال عفت و بدون اینکه مردها اورا ببینند ) مجالسى تشکیل مى شده , بحثى نیست , اما بعضى از اخـبـار کـه بـه مـقام و منزلت ایشان لطمه وارد کند و ایشان را ( نعوذ باللّه ) زنى غیر عفیفه که سـخـنـان سـبـک بیان مى کرده معرفى مى کند و ایشان را دعوت کننده به غنا ذکر مى کند کذب محض است و اصولا ذکر اینگونه روایات در مجامع صلاح نیست . کتاب : پرسش و پاسخ / ترجمه سید مهدى شمس الدین نویسنده : کاشف الغطاء - محمد حسین زیرنویس :


سئوال : بدون شک تقاضاى مرگ از خدا کار درستى نیست پس چرا مریم تقاضاى مرگ از خدا کرد ؟
جواب : گـاه در زنـدگـى انـسـان حـوادث سـخـتـى روى مـى دهد که طعم حیات کاملا تلخ و ناگوار مـى شـودمخصوصا در آنجا که انسان هدفهاى مقدس و یا شرف و حیثیت خود را در خطر مى بیند وتـوانایى دفاع در برابر آن ندارد در اینگونه موارد گاهى براى رهایى از شکنجه هاى روحى تقاضاى مرگ مى کند . مریم نیز چون در فکرش این تصور پدید آمد که با تولدفرزندش تمام آبرو و حیثیت او در برابر مردم بـى خـرد بـه خطر خواهد افتاد , آرزوى مرگ و فراموش شدن کرد و این دلیل بر عفت و پاکدامنى اوست و سرانجام با دیدن دواعجاز الهى تمام این افکار از روحش به کنار رفت و آرامش تمام قلبش را فراگرفت . کتاب : تفسیر نمونه ج 13 ص 44 نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و دیگران زیرنویس :



سئوال : چرا خدا از ظلم و ستمها جلوگیرى نمى کند ؟
جواب : آنچه انسانرا از سایر موجودات ممتاز مى سازد اختیار و آزادى او در انتخاب راه زندگى و طرح هاى مختلف و کارهاى شایسته و ناپسند است . بـدیهى است اگر انسان مجبور باشد فقط از یک راه برود تکاملى براى او تصور نمى شودهمانطور که زندگى زنبور عسل تکاملى ندارد . این حقیقت را مى توان با یک مثال ساده روشن ساخت . فـرض کـنـید تصمیم گرفته شده است بیمارستانى براى مستمندان ساخته شود براى جمع آورى هـزیـنه آن ممکن است به دو صورت اقدام گردد , نخست اینکه به زور از تمام ثروتمندان پولهایى دریافت دارند و صورت دوم آنکه خود مردم با میل و رغبت در این کار خیر شرکت کنند . مـسـلـما در هر دو صورت بیمارستان ساخته خواهد شد ولى با این تفاوت که درصورت اول چون کـمـک هـاى پـرداخـت شـده اجـبارى بوده است هیچگونه فضیلت و ارزش انسانى براى پرداخت کـنـندگان ایجاد نمى کند , ولى در صورت دوم چون با آزادى و اختیار انجام گرفته است صفات عالى انسانى که مقیاس شخصیت و ارزش اوست جلوه نموده و در آنان پرورش مى یابد . این موضوع اختصاص به این مورد ندارد بلکه در تمام موارد ارزش روحى و فضیلت انسانى هر کس تنها در صورتى بالا مى رود که از روى اختیار و آزادى دست به کار نیک بزند . از اینروست که خداوند همه را آزاد گذارده تا هر کسى از نیروى خدا دادش استفاده کند و پرورش یابد . بـنـابـرایـن جا ندارد که بگوییم چرا خدا ستمکاران را نابود نمى سازد ؟
زیرا اگراینطور بود تکامل اختیارى معنا نداشت , بلکه همه مجبور بودند به راه حق بروندو نتوانند گناه و ظلم بنمایند . اضـافـه بـر این جلوگیرى از ظلم و ستم به دست خود ماست اگر در برابر ستمکاران بپا خیزیم و استقامت کنیم مى توانیم به ظلم و ستم آنها خاتمه دهیم و محیطى مسالمت آمیز بسازیم که همه در آن آسوده خاطر باشند . چـه بـسـیـار ملتهایى که زیر یوغ استعمار و ظلم و ستم بسر مى برند ولى در اثراستقامت و به کار بستن نیروى خود توانستند بر آنها چیره شوند . این ما هستیم که در برابر ظلم و ستم مى نشینیم و در راه پایان دادن آن نمى اندیشیم . ایـن وظـیـفه ایست که خدا به عهده اجتماع گذارده است تا در راه برطرف کردن ظلم بکوشند و ستم دیدگان را یارى کنند و حقوق آنها را از ستمکاران بگیرند . البته اگر دسته اى به سهم خود کوشش کردند ولى در این صحنه پیروز نشدند خداوندانتقام آنها را از ستمکاران مى گیرد و در برابر ناراحتیهایى که دیده اند پاداش بزرگى خواهند داشت . کتاب : بیست پاسخ نویسنده : هیئت تحریریه موسسه در راه حق زیرنویس : آزادى در اسلام ----



 

 


87/8/27::: 6:50 ع
نظر()
  
  

باسلام خدمت همه دوستان عزیزم

قرآن مجید درباره وحی و نبوت چه می گوید؟

کسانیکه دستگاه وحی و نبوت را با بیان گذشته اولی توجیه می کنند دانشمندانی هستند که به واسطه اشتغال و انس بعلوم مادی و طبیعی همه چیز جهان هستی را در انحصار قوانین طبیعت می دانند و آخرین ریشه حوادث را نیز همان طبیعت فرض می نمایند و از این روی قهرا ادیان آسمانی را پدیده های اجتماعی خواهند دانست و با میزانی که از سایر پدیده های اجتماعی بدست آمده خواهند سنجید چنانکه اگر یکی از نوابغ اجتماعی مانند کورش و داریوش و اسکندر خود را برانگیخته خدا و کار خود را ماموریت آسمانی و تصمیمات خود را فرمانهای خدائی معرفی کند، توجیهی جز آنچه در فصل سابق گذشت نخواهد داشت.
ما فعلا در صدد اثبات جهان ماوراء الطبیعه نیستیم و نیز باین دانشمندان نمی گوئیم که هر علمی تنها در اطراف موضوع خود می تواند نظر دهد و علوم مادی که از خواص و آثار ماده بحث می کنند اثباتا و نفیا حق مداخله در ماوراء ماده ندارند.
آنچه می گوئیم این است که توجیه سابق هرچه باشد باید با بیانات قرآن مجید که سند نبوت پیغمبر اکرم است و ریشه اصلی همه این سخنان در آن است وفق دهد و تطبیق پذیرد ولی صریح قرآن بر خلاف این توجیه دلالت دارد.


  
  

شیعه رؤیت خدا را ناممکن می‌داند، در حالی که رؤیت خدا در آخرت از آیات و روایات استفاده می‌شود؟

آیا وجود خدا در درون اشیاء است یا در خارج آن؟ چگونه؟

شرک چیست؟ و آیا اعتقاد به قدرت استقلالى غیر خدا، شرک است؟

در آیه «و نفخت فیه من روحی» منظور خداوند از روح خودم چیست؟ مگر خداوند مادی و مرکب است که جسم و روح داشته باشد؟

چرا داشتن فرزند بر خدا نقص است؟

توضیحی در مورد جمله (ازلی و ابدی بودن خداوند) بدهید؟

چرا وقتی به آسمان می‌نگرم، فکر می‌کنم که آسمان خداست؟

این عقیده که جایگاه خداوند را در آسمانها می‌داند، از کجا نشأت گرفته و آیا صحیح است؟

آیا خداوند بر موسی ظاهر شد و آیا امکان دارد که خداوند به صورت آتش یا نور یا درخت متجلی شود؟ و آیا این مستلزم محال ذاتی نمی‌باشد؟

 نظرى بجهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا

درک و شعور انسان که با پیدایش او توأ م است در نخستین گامى که برمیدارد هستى خداى جهان و جهانیان را بر وى روشن میسازد .
زیرا برغم آنان که در هستى خود و در همه چیز اظهار شک و تردید میکنند و جهان هستى را خیال و پندارمینامند ما میدانیم یکفرد انسان در آغازپیدایش خود که با درک و شعور توأ م است , خود و جهان را مییابد یعنى شک ندارد که ( او هست و چیزهاى دیگرى جز او هست ) و تا انسان انسان است این درک و علم در او هست و هیچگونه تردیدى بر نمیدارد و تغییر نمیپذیرد .
این واقعیت و هستى که انسان در برابر سوفسطى و شکاک اثبات میکند ثابت است و هرگز بطلان نمیپذیرد یعنى سخن سوفسطى و شکاک که در حقیقت نفى واقعیت میکند هرگز و هیچگاه درست نیست پس جهان هستى واقعیت ثابتى دربر دارد .
ولى هر یک از این پدیده هاى واقعیت دار که در جهان میبینیم دیر یا زودواقعیت را از دست میدهد و نابود میشود و از اینجا روشن میشود که جهان مشهود و اجزاء آن خودشان عین واقعیت ( که بطلان پذیر نیست ) نیستند بلکه بواقعیتى ثابت تکیه داده با آن واقعیت , واقعیتدار میشوند و بواسطه آن داراى هستى میگردند و تا با آن ارتباط و اتصال دارند با هستى آن هستند و همین که از آن بریدند نابود میشوند
[1]  ما این واقعیت ثابت بطلان ناپذیر را ( واجب الوجود ) خدا مینامیم .


[1]  در کتاب خدا باین برهان اشاره کرده میفرماید : قالت رسلهم افى الله شک فاطر السماوات و الارض سوره ابراهیم آیه 10 ( آیا میشود در خدا شک کرد خدائى که آسمانها و زمین را بوجود آورده - عدم را شکافته و آسمانها و زمین را پدیدار ساخته است .)

 

 


  
  
<      1   2   3