شیطان رانده شده
موضوع ابلیس نزد ما امری ساده و پیش پا افتاده است به گونه ای که روزی چندبار او را لعنت کرده و از شر آن به خدا پناه می بریم. و بعضی افکار پریشان خود را به این دلیل که از ناحیه اوست تقبیح می کنیم. اما باید دانست که این موضوع بسیار قابل تامل و شایان دقت است. شایسته است منظر قرآن کریم را درباره حقیقت آن که موجودی عجیب و در عین حال از حواس ما غایب است ولی تصرفات عجیبی در عالم انسانیت دارد، جویا شویم؟! چرا نباید در صدد شناخت شیطان برآییم؟ چرا در شناخت این دشمن خانگی و درونی خود بی اعتناییم؟ دشمنی که از روز پیدایش بشر تا آنگاه که دست او از دامان هستی کوتاه شود به دنبال اوست! دشمنی که در عین حال که از آشکار همه باخبر است، از نهان آنان نیز اطلاع دارد و حتی از نهفته ترین افکاری که در زوایای ذهن و فکر آدمی جا دارد باخبر است. علاوه بر این که با خبر است، در پی دسیسه و گمراه ساختن صاحب آن نیز هست. (1) ما فرزندان آدم، شدیدا در معرض خطر انحراف از سوی «ابلیس » آن مکار پلید قرار گرفته ایم; همان دشمن غدار حیله گری که ابتدا بر حسب نقل قرآن کریم به والدین نخستین ما، آدم و حواعلیهما السلام وعده نصح و خیرخواهی داد و سوگند وفاداری یاد کرد: و قاسمهما انی لکما لمن الناصحین. و برای آن دو قسم خورد که من از خیرخواهان و نصیحت کنندگان شمایم، اما با این همه، آن خیانت درباره آن ها روا داشت که سبب خروجشان از بهشت و هبوطشان به زمین و مبتلا شدنشان به زندگی پرمحنت ارضی گردید. حال، همان شیاد پر مکر و فریب با فرزندان بنی آدم نیز همان می کند. چون ما را با کمال صراحت و شدت، تهدید به خیانت و راهزنی نموده که «لاقعدن لهم صراطک المستقیم »، و به یقین در سر راه مستقیم تو، برای گمراه سازی آنان می نشینم. و اکیدا سوگند بر «اغواء» بنی آدم یاد کرده است که «فبعزتک لاغوینهم اجمعین » به عزتت سوگند، همه آن ها را اغواء خواهم کرد و به گمراهی خواهم کشانید. آری آنجا که وعده «امانت » داده بود، آن گونه خیانت کرد، پس اینجا که صریحا وعده «خیانت » داده است چه خواهد کرد؟ (2) و لذا بر هر صاحب عقل و شعوری لازم و واجب است که بنابر فرمایش خداوند که می فرماید: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا» (3) به درستی که شیطان دشمن شماست پس شما نیز او را به عنوان دشمن در نظر آورید. به شناخت این دشمن و دام های آن اقدام کرده و با دست توسل به دامان پاک اهل بیت پیامبرصلی الله علیه وآله زمینه وصول خود را به زمره مخلصین هموار و فراهم سازد. و از آنجا که شناخت و معرفت، زمینه ای لازم برای رسیدن به این مقصود است. برخی نکات و مطالب مفید را از دیدگاه قرآن، در این نوشتار می آوریم. معنای ابلیس و شیطان در قرآن مجید، در یازده مورد از کلود ابلیس یاد شده است (4) که در معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد: برخی معتقدند که در اصل فارسی بوده و از جمله کلماتی است که از غیر زبان عربی در قرآن آمده است. اما برخی معتقدند این کلمه تحریف شده «دیاولس » یونانی است. (5) و اما کلمه شیطان در قرآن کریم به صورت مفرد در هفتاد مورد و به صورت جمع در هجده مورد آمده است. (6) درباره ریشه کلمه شیطان برخی معتقدند «شطن » می باشد به معنای دوری و بعد و لذا شیطان را شیطان گفته اند به خاطر دوری و بعد او از حق و تمرد او از فرمان خدا. و برخی دیگر معتقدند: ریشه کلمه شیطان «شیط » است که در اصل اشاره دارد به از بین رفتن یک شی ء چه از طریق سوختن و چه غیر آن و به قول دیگر، شیط یعنی سوختن از روی غضب و شیطان را شیطان گویند چرا که از آتش خلق شده است. همچنان که در سوره ص آیه 76 آمده است: «... خلقتنی من نار...» مرا از آتش آفریدی. و نیز در سوره کهف داریم «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن » (7) پس همه (ملائکه) سجده کردند به جز ابلیس که از جن بود، با توجه به آیه 15 سوره الرحمن که خلقت اجنه را از زبانه ها و شعله های آتش می داند و می فرماید: «و خلق الجان من مارج من نار» و جنیان را از زبانه ها و شعله های آتش خلق کرد، معلوم می شود شیطان از آتش آفریده شده است. بنابراین باید گفت ابلیس اسم خاص است، برای آن متمرد رانده شده از درگاه الهی و شیطان اسم عام است برای هر موجود موذی و شریر. انواع شیاطین بر اساس آیات قرآن، شیاطین به دو دسته انسی و جنی تقسیم می شوند: آنجا که می فرماید: «و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن » (8) و این چنین برای هر پیامبری، دشمنی از جنس شیطان های انسی و جنی قرار دادیم، که از تقدم انس بر جن معلوم است خطر و شرارت شیاطین انسی از شیاطین جن بیش تر بوده و خداوند از این طریق قصد توجه دادن آدمی به این موضوع دارد و هم چنین آیات قرآن، ذریه و قبیله و لشکریانی را برای شیطان معرفی می فرماید که هر کدام از این ها، کمک و مددکار او در اغواء و گمراه کردن بنی آدمند، قرآن می فرماید: «افتتخذونه و ذریته اولیاء» (9) ، آیا او و ذریه اش را اولیاء خود می گیرید. و با این بیان، قصد سرزنش و توبیخ دارد و در جای دیگر می فرماید: «انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم » (10) شیطان و قبیله اش شما را از جایی که شما آن ها را نمی بینید، زیرنظر دارند و در آیه ای دیگر می فرماید: «... و اجلب علیهم بخیلک و رجلک » (11) با تمام لشکریان سواره و پیاده ات بر آن ها احاطه کن. مرحوم علامه طباطبایی در این رابطه می فرمایند: از آیات کریمه قرآن معلوم می شود که لشکریان شیطان در کندی و تندی در عمل همه مثل هم و برابر هم نیستند، بعضی تند و بعضی کند هستند. به شهادت این آیه که بعضی لشکریان او را سواره و بعضی را پیاده معرفی کرده است. (12) فلسفه آفرینش شیطان در رابطه با فلسفه آفرینش شیطان باید گفت: شیطان، وسیله و عاملی است در آزمایش و امتحان انسان توسط خداوند که با خواسته ها و دعوت های او به سمت شر و پلیدی هویت و واقعیت هر فردی آشکار می شود. حال در این جا یک سؤال مطرح است: آیا مگر نفس اماره آدمی در این آزمایش کفایت نمی کند؟ در پاسخ باید گفت: بله نفس اماره وسیله خوبی است در آزمایش آدمی ولی نقش شیطان در اینجا، شبیه کاتالیزور است. در آزمایشات طبیعی و آزمایشگاهی یعنی شیطان سرعت دهنده خوبی است در هویدا شدن واقعیت آدمی و در اصل نتیجه آزمایش و امتحان آدمی توسط خداوند، سریع تر و زودتر و مشخص تر بیان می شود. از سوی دیگر، در رابطه با فلسفه آفرینش شیطان باید گفت: شیطان به مثابه سگ درگاه الهی است که فقط وظیفه دارد آشنایان کوی حق را راه داده و از ورود نااهلان و غریبه ها جلوگیری کند. به تعبیری از ورود آنهایی که لیاقت زیارت و همنشینی خداوند متعال را ندارند جلوگیری کند. پی نوشت ها 1. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج 8، ص 46، 47 2. ضیاءآبادی، سیدمحمد، موعظه راه پیشگیری از نفوذ شیطان در دل انسان، ص 6 3. فاطر / 6 4. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص 134 5. محقق، محمدباقر، دائرة الفرائد، ج 3، ص 427 6. عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص 382، 383 7. کهف /50 8. انعام /112 9. کهف / 50 10. اعراف /28 11. اسراء /64 12. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج 13، ص 245 |