( 6 )
براى تو پیامبراکرم[ ص] الگوى بسیار خوبى است که بدانى و بر مذمت دنیا و معیوب بودن و بسیارى رسوائیها و بدیهاى آن دلیل و راهنما باشد. (سپس حضرت پیامبران را یاد مى کند): موسى[ ع] براى یک قرص نان مانده داوود[ ع] سبد مى بافد و بفروش مى گذارد که قرص نان جوئى تهیه کند عیسى بالشتش سنگ و خورشتش گرسنگى و چراغش ماه و پیامبراسلام[ ص] بر حمار برهنه سوار مى شود و کفشش را با دست نازنین وصله کرده و پرده گل دوزى شده را حاضر نمى شود بر دیوار به بیند.
آرى این پیامبرانند که چنین زندگى مى کنند و دنیا را رها کرده اند. البته دراین باره سخن بسیاراست و نمونه ها و موارد تاریخى آنچنان فراوان که بااندک مراجعه به سیرهااو تاریخ ها به حوبى شیوه زندگى آنان روشن مى شود. و آنچنان در زهد واعراض از دنیا فرا مى رفته اند که مورد ملامت اصحاب و یاران خود قرار مى گرفته اند. در روایتى آمده است چون حضرت على[ ع] مورداعتراض دراین باره واقع مى شود مى فرماید:
[پیامبر نانش ازاین نان خشک تر و لباسش خشن تر بود واگر من چنین نکنم مى ترسم که به او ملحق نشوم]2
و چنین بوده است سیره عالمان سلف که همگى در ساده زیستى و کمال قناعت و زهد بسر مى برده اند و آن را شعار خود قرار داده بودند و در این روش به رهبران معصوم خوداقتدا مى ورزیده اند.
شیخ انصارى آن فقیه متبحر و مرجع آن عصر مى فرماید:
[من یک فقیر هستم باید مانند یکنفر فقیر زندگى کنم]
امام خمینى درباره شیخ انصارى مى فرماید:
زندگى شیخ انصارى را بسیارى شنیده اند چه وضعى داشته است . در زهد اگر نبود آن وضع نمى توانست آن شاگردهاى بزرگ را تربیت کند. و نمى توانست آن کتابهاى ارزنده را تحویل بدهد
البته چنین روشى بیشتر براساس آگاهى به بى ارزشى دنیا بوده است زیرا آنان که از فلسفه زهد آگاهى ندارند به خیال خود معامه اى انجام مى دهند کالاهاى آخرت را با کالاى دنیا معاوضه مى کنند از تمتعات دنیا دست مى شویند که در عوض از تمتعات
|