سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با درد خود بساز چندانکه با تو بسازد . [نهج البلاغه]

بزرگترین‌ عامل‌ این‌ بی‌ بند وباری‌ در مسائل‌ جنسی‌،اشتغال‌ زنان‌به‌ کارهای‌ تجاری‌ و اداری‌ و کارهای‌ مختلف‌ دیگر است‌ که‌ بهترین‌وسیله‌ و فرصت‌ برای‌ اختلاط‌ مردان‌ و زنان‌ است‌. وباعث‌ شده‌ که‌ قوة‌دفاعی‌ زن‌ در مقابل‌ تجاوز مرد، کم‌ و نابود شده‌ و روابط‌ شهوانی‌ بین‌زن‌ و مرد از هر قید اخلاقی‌ آزاد گردد. در این‌ حال‌ لذت‌ زندگی‌ در نزددوشیزگان‌ این‌ است‌ که‌ مرد جام‌ لذت‌ و تمتع‌ را به‌ وی‌ تقدیم‌ کند و لذابدنبال‌ این‌ لذتها به‌ رقاص‌ خانه‌ها، کلوپهای‌ شبانه‌، هتلها وقهوه‌خانه‌ها سر می‌زند تا بتواند مرد بیگانه‌ای‌ را که‌ صاحب‌ ماشین‌ وثروت‌ است‌، شکار کند! به‌ این‌ ترتیب‌ او خود را با رضا و رغبت‌فراوان‌ در محیط‌ و اوضاعی‌ می‌اندازد که‌ تمایلات‌ جنسی‌ را مشتعل‌ترمی‌کند و نه‌ تنها از عواقب‌ آن‌ ترسی‌ ندارد بلکه‌ آن‌ را با شادی‌ و آغوش‌باز استقبال‌ می‌کند».

این‌ است‌ وضع‌ زنان‌ در غرب‌ که‌ دیگر آثاری‌ از فضیلتهای‌ اخلاقی‌و عفت‌ و حیا و شرم‌ و حجاب‌ در زنان‌ (مگر در افراد کمی‌) دیده‌نمی‌شود و همه‌ در این‌ مسابقة‌ خطرناک‌ برهنگی‌ و بی‌حیائی‌ شرکت‌کرده‌اند و عاقبت‌ به‌ عواقب‌ خطرناک‌ و نابود کنندة‌ آن‌ دچار می‌شوند.

استاد آیة‌ اللّه‌ جوادی‌ آملی‌ در بارة‌ این‌ انحطاط‌ فرهنگی‌ در غرب‌می‌فرمایند:

«سرّ اینکه‌ جهان‌ غرب‌ در خصوص‌ زن‌، فرهنگ‌ منحط‌ و غلطی‌دارد ـ و متأسفانه‌ برخی‌ افراد که‌ از فرهنگ‌ غنی‌ و قوی‌ اسلام‌بی‌اطلاعند، گوش‌ به‌ تبلیغات‌ سوء آنان‌ می‌دهند ـ این‌ است‌ که‌ انسان‌شناسی‌ آنها همانند جهان‌ بینی‌ آنهاست‌. و به‌ عبارت‌ دیگر انسان‌شناسی‌ آنها فرع‌ بر جهان‌ بینی‌ آنهاست‌. جهان‌ بینی‌ آنها درحدّ این‌ آیه‌است‌ که‌ می‌فرماید:

کافران‌ گویند: «حیاتی‌ جز زندگی‌ دنیوی‌ ما در کار نیست‌، که‌ درآن‌ زنده‌ می‌شویم‌ و بعد می‌میریم‌ و این‌ روزگار است‌ که‌ ما رامی‌میراند و بعد از مردن‌ حقیقت‌ دیگری‌ نیست‌».

و چون‌ جهان‌ را در نشئه‌ طبیعت‌ خلاصه‌ می‌کنند واز ماوراءطبیعت‌، سهمی‌ ندارند، انسان‌ را نیز در قلمرو طبیعت‌ خلاصه‌می‌کنند و صرفاً تن‌ شناسند نه‌ انسان‌ شناس‌!

دیدگاه‌ آنان‌ در انسان‌ شناسی‌ این‌ است‌ که‌ تمام‌ حقیقت‌ انسان‌ رابدن‌ و تن‌ آدمی‌ تشکیل‌ می‌دهد و چون‌ می‌بینند بدن‌ آدمی‌ به‌ دوشکل‌ است‌، یا بصورت‌ زن‌ است‌ یا بصورت‌ مرد، لذا گمان‌ می‌کنند که‌زن‌ و مرد باهم‌ تفاوت‌ دارند، همانطور که‌ بدنهایشان‌ متفاوت‌ است‌.

کسی‌ که‌ انسان‌ شناسیش‌ برابر جهان‌ شناسی‌ مادی‌ اوست‌، اوهرگز درجهان‌ سیر عمودی‌ ندارد و نمی‌داند مبدأ و منتهای‌ سیرزندگی‌ انسان‌ چیست‌؟ بلکه‌ همواره‌ سیر افقی‌ دارد. او برای‌ انسان‌مقامی‌برتر از آنچه‌ در نشئه‌ طبیعت‌ است‌،قائل‌ نیست‌. و مسائلی‌ ازقبیل‌ فرشته‌، مَلِک‌ و وحی‌ برایش‌ مفهومی‌ ندارد. او نمی‌فهمد که‌ مثلاًزن‌ می‌تواند با ملائکه‌ سخن‌ بگوید و سخن‌ بشنود و بشارت‌ دریافت‌کند و یا اینکه‌ در خطاب‌ به‌ آنها بگوید: من‌ از رحمت‌ خدا ناامیدنیستم‌ و آفرینش‌ خدا را بعید نمی‌دانم‌. بلکه‌ ازآن‌ در شگفتم‌. و نیزدرک‌ نمی‌کند که‌ فرشتگان‌ با یک‌ زن‌ از آن‌ جهت‌ که‌ عضو خانوادة‌مکرّمی‌ است‌، تکلّم‌ نمی‌کنند بلکه‌ به‌ او می‌گویند: تو منشأ کرامت‌هستی‌ و ما بشما کرامت‌ می‌رسانیم‌.

بنابر این‌ روشن‌ می‌شود که‌ دید مادیون‌ دربارة‌ انسان‌ همان‌ نظر وبینشی‌ است‌ که‌ در ارتباط‌ با مثلاً گیاه‌ شناسی‌ دارند. لذا نتیجه‌ و بازده‌علومشان‌ عبارت‌ خواهد بود از یک‌ سلسله‌ شبهاتی‌ که‌ مطرح‌می‌کنند. از قبیل‌ اینکه‌ مثلاً چرا در اسلام‌ دیه‌ زن‌ و مرد فرق‌ می‌کند؟ ویا چرا در بعضی‌ موارد، ارث‌ زن‌ کمتر از ارث‌ مرد تعیین‌ شده‌ است‌ ومانند آن‌.»

دختران‌ غربی‌!

در فرانسه‌، چهار دختر از خانواده‌های‌ مرفّه‌ و پولدار تصمیم‌ به‌قرعه‌کشی‌ دربارة‌ سرنوشت‌ خود می‌گیرند! روی‌ هر قرعه‌ یکی‌ از این‌جملات‌ نوشته‌ شده‌ بود: «خودکشی‌ خواهم‌ کرد!» «دختر خوبی‌خواهم‌ شد!» «خودفروشی‌ خواهم‌ نمود!» «دزدی‌ خواهم‌ کرد!»قرعه‌کشی‌ انجام‌ شد. به‌ هریک‌ یکی‌ از این‌ جملات‌ سرنوشت‌ سازرسید. روز یکشنبه‌ «ایزابلا» رگ‌ خود را برید! «ماری‌» یک‌ پالتو دزدید!«آنی‌» اخلاقش‌ بهتر شد! و «جینی‌» شروع‌ به‌ فحشاء نمود!»


 

 

 

 

زنان‌ برگزیده‌

از طرف‌ پیغمبر اسلام‌6 چهار زن‌ به‌ عنوان‌ زنان‌ برتر و سَرْوَرِزنان‌ عالم‌ معرفی‌ شده‌اند.

آنان‌ 1ـ حضرت‌ آسیه‌، زن‌ فرعون‌ 2ـ حضرت‌ مریم‌ ،مادرعیسی‌7 3ـ حضرت‌ خدیجه‌، همسر پیغمبر اسلام‌6 
4ـ حضرت‌ فاطمه‌3، مادر ائمة‌ معصومین‌7 می‌باشند.

پیامبر اکرم‌ فرمود:

«خدای‌ تعالی‌ مریم‌ دختر عمران‌ و همسر فرعون‌ (آسیه‌) وخواهر موسی‌ (کلثوم‌) را در بهشت‌ به‌ ازدواج‌ من‌ در می‌آورد.»

در بارة‌ آسیه‌ و مریم‌8 توضیح‌ اجمالی‌ داده‌ شد.

امّا دربارة‌ حضرت‌ خدیجه‌3 و حضرت‌ فاطمه‌3 مطالبی‌تقدیم‌ می‌شود.

 

حضرت‌ خدیجه‌ کبری‌3

«خدیجه‌ دختر مردی‌ بنام‌ خویلد و زنی‌ بنام‌ فاطمه‌ بود.او 55 سال‌قبل‌ از بعثت‌، در مکه‌ متولد شد. کنیه‌اش‌، ام‌ّهند و شمائل‌ و چهره‌اش‌:قامتی‌ بلند، چهارشانه‌، زیبا و شکوهمند بوده‌ است‌. امام‌ مجتبی‌7فرمود: من‌ شبیه‌ترین‌ مردم‌ به‌ خدیجه‌ کبری‌3 هستم‌.

او از جانب‌ پدر در جدّ چهارم‌ به‌ پیامبر اکرم‌6 متصل‌ بوده‌ واز جانب‌ مادر در جدّ هشتم‌ به‌ پیامبر وصل‌ بوده‌ و هر دو در جدّ 28 ازفرزندان‌ حضرت‌ اسماعیل‌7 می‌باشند.

او دارای‌ هوش‌ و عقل‌ و تدبیر بوده‌ و در ادبیات‌ هم‌ دستی‌ داشته‌ واشعاری‌ می‌گفته‌ است‌. از جمله‌ این‌ ابیات‌ است‌ که‌ 25 سال‌ قبل‌ ازبعثت‌، دربارة‌ شخصیت‌ پیغمبر اسلام‌6 گفته‌ است‌:

فَلَو اَنَّنی‌ اَمْسَیْت‌ فی‌ کُل‌ّ نِعْمَة‌ٍوَ د"امَت‌ْ لِی‌َ الدُّنْی"ا وَ مُلک‌ الاَک"اسِرَة‌

یعنی‌: اگر من‌ همیشه‌ در رفاه‌ باشم‌ و دنیا بکامم‌ باشد و پادشاهی‌پادشاهان‌ ایران‌ را هم‌ داشته‌ باشم‌، در نزدم‌ باندازه‌ بال‌ مگسی‌ ارزش‌ندارد، اگر چشمم‌ به‌ چشم‌ تو نگاه‌ نکند!

دنی‌" فرفی‌" من‌ قوس‌ حاجبه‌ سهماًفصادفنی‌ حتی‌ قتلت‌ُ به‌ ظلما

واسفر عن‌ وجه‌ واسبل‌ شعره‌فبات‌ یباهی‌ البدر فی‌ لیلة‌ ظلما

نزدیک‌ شد وابرویش‌ آنچنان‌ زیبا بود که‌ از آن‌ تیری‌ به‌ من‌ رسیدومن‌ کشتة‌ او شدم‌! و نور از صورتش‌ می‌تابید و موهایش‌ باز شده‌ بودو شب‌ شد در حالی‌ که‌ ماه‌ در شب‌ ظلمانی‌ به‌ آن‌ نور صورت‌ مباهات‌می‌نمود.

حضرت‌ خدیجه‌3 با ارثی‌ که‌ از دو شوهرش‌ برجای‌ ماند و باتدبیرات‌ اقتصادی‌ و مالی‌، ثروت‌ هنگفتی‌ را فراهم‌ کرده‌ بود. بطوری‌که‌ دهها هزار شتر، کالاها و مال‌ التجارة‌ او را به‌ بازارهای‌ مراکزاقتصادی‌ جهان‌ حمل‌ و نقل‌ می‌کردند. او چهارصد غلام‌ و کنیز داشت‌و ثروت‌ ثروتمندان‌، در مقابل‌ دارائی‌ او ناچیز بود. شخصیتهای‌ آن‌زمان‌ مانند ابوجهل‌ و ابوسفیان‌ و عقبة‌ بن‌ ابی‌ محیط‌ و صلت‌ بن‌ ابی‌یهاب‌ از او خواستگاری‌ نمودند ولی‌ او با صراحت‌ دست‌ رد بر سینه‌آنان‌ زد.

او از این‌ ثروت‌ برای‌ مستمندان‌ و نیازمندان‌ استفاده‌ می‌نمود لذا ازکنیه‌ های‌ او «ام‌ الصعالیک‌» مادر بینوایان‌ و «ام‌ّ الیتامی‌"» مادر یتیمان‌بوده‌ است‌.

با ازدواج‌ پیغمبر6 با او، خدیجه‌ به‌ عمویش‌ ورقة‌ بن‌ نوفل‌اموال‌ و پولهای‌ کلانی‌ داد و گفت‌: اینها را به‌ حضور محمّد6 ببرو به‌ او بگو همة‌ اینها هدیه‌ای‌ به‌ پیشگاه‌ شماست‌. و هرگونه‌ که‌می‌خواهی‌ در آن‌ تصرف‌ کن‌. و هرچه‌ را که‌ از غلامان‌ و کنیزان‌ و املاک‌و ثروت‌ دارم‌، همه‌ را به‌ احترام‌ و تجلیل‌ از محمّد6 
به‌ او بخشیدم‌.

ورقة‌ بن‌ نوفل‌ کنار کعبه‌ آمد و بین‌ زمزم‌ و صفا و مقام‌ ابراهیم‌7ایستاد و با صدای‌ بلند گفت‌: ای‌ عرب‌! بدانید که‌ خدیجه‌ شما راشاهد می‌گیرد که‌ خود و همة‌ ثروتش‌ را از غلامان‌ و کنیزان‌ و املاک‌ ومهریه‌ و هدایا را همگی‌ به‌ محمّد6 بخشید. و همة‌ آنها هدیه‌ای‌است‌ که‌ محمّد6 آنرا پذیرفت‌.

زنان‌ مکّه‌ بخاطر این‌ کارِ خدیجه‌3،او را سرزنش‌ می‌نمودند که‌چرا با آن‌ همه‌ شوکت‌ و حشمت‌ و ثروت‌ با یتیم‌ ابوطالب‌! ازدواج‌کرده‌ است‌؟ کم‌کم‌ رفت‌ و آمد با او را ممنوع‌ کردند و به‌ او سلام‌نمی‌نمودند تا آنجا که‌ بعد از بیست‌ سال‌ از ازدواج‌ خدیجه‌3 درهنگام‌ تولد فاطمة‌ زهراء3 حاضر به‌ کمک‌ و همراهی‌ او نشدند! وهنگامی‌ که‌ خدیجه‌3 در هنگام‌ وضع‌ حمل‌، برای‌ زنان‌ قریش‌ وبنی‌هاشم‌ پیام‌ فرستاد و آنها را به‌ کمک‌ طلبید، آنان‌ با کمال‌ گستاخی‌گفتند: تو با ما مخالفت‌ نمودی‌ و به‌ سخن‌ ما اعتنا ننمودی‌ و با یتیم‌ابوطالب‌ که‌ شخصی‌ فقیر بود ازدواج‌ نمودی‌ و ما هرگز نزد تونمی‌آئیم‌ و تو را در هیچ‌ کاری‌ یاری‌ نمی‌ کنیم‌!

خدیجه‌3 از این‌ برخورد آنان‌ دلگیر شد امّا در هنگام‌ وضع‌حمل‌، معجزه‌ای‌ رخ‌ داد و ناگاه‌ چهار بانوی‌ بلند بالا به‌ اطاق‌ او واردشدند. وقتی‌ خدیجه‌ چشمش‌ به‌ آنان‌ افتاد ، یکّه‌ خورد، آنان‌ گفتند:نترس‌ و نگران‌ مباش‌! ما خواهران‌ تو بوده‌ که‌ از طرف‌ خدا آمده‌ایم‌.یکی‌ از آنان‌ گفت‌: من‌ ساره‌ هستم‌. واین‌ آسیه‌3 همدم‌ تو دربهشت‌ است‌. و این‌ یکی‌ مریم‌3  است‌ و این‌ دیگری‌ کلثوم‌ خواهرموسی‌7 می‌باشد. خداوند ما را برای‌ پرستاری‌ از تو
فرستاده‌ است‌.<**ادامه مطلب...**>