علم :
«عمار یاسر میگوید: علی7 نزد فاطمه3 رفت. تا چشمفاطمه3 به علی7 افتاد، گفت: ای علی! نزدیک بیا تا تو را ازآنچه بوده و آنچه تا قیامت خواهد شد مطلع سازم. علی7نزدپیغمبر 6 برگشت. حضرت تا علی7 را دید، فرمود:میخواهی من به تو خبر دهم یا تو بمن خبر میدهی؟ علی7فرمود: سخن گفتن شما بهتر است.
پیغمبر6 آنچه میان او و فاطمه3 رخ داده بود را تعریفکرد. علی7پرسید: آیا نور فاطمه3 از ماست؟ پیامبر6فرمود: ای علی! مگر نمیدانی که نور فاطمه3 از نور ما است. دراین هنگام علی7 به سجده افتاد و سپس نزد فاطمه3 برگشت.»
«از ابن عباس در تفسیر آیه (فَاسْئَلُوا اَهْلَ الذِّکْر) یعنی از آگاهانبپرسید سؤال شد. جواب داد آنها محمّد و علی و فاطمه و حسن وحسین هستند که اهل ذکر، علم، عقل بیان و اهل بیت پیامبر هستند.»
«امام صادق7 فرمود: مصحف فاطمه نزد من موجود است. درآن تمام دانشهایی که مردم در رابطه با آنها بما نیاز دارند، جمع شدهاست ولی ما به برخی نیازی نداریم.»
فاطمه3 از زبان معصومین7
1ـ پیغمبر6 فرمود:
«خدا برای غضب فاطمه، غضب میکند و برای رضایت اوراضی میشود.»
2ـ و فرمود:
«مریم دختر عمران سرور زنان این جهان است و دخترم فاطمه،سرور زنان عالم از اولین و آخرین است. وقتی او در محراب عبادتمیایستد، هفتاد هزار فرشتة مقرب به او سلام کرده و خطابمیکنند: انّ اللّه اصطفاکِ و طهّرکِ و اصطفاکِ علی" نساء العالمین».
3ـ و فرمود:
«خداوند ملائکهای را موکل کرده که فاطمه را از مقابل و پشتسر و راست و چپ حفظ میکنند. آنان در زندگانی و مرگ با فاطمههستند و بر او پدر و همسر و فرزندانش درود میفرستند. هر کسفاطمه را زیارت کند، گویا مرا زیارت کرده است و هرکه علی رازیارت کند، گویا فاطمه را زیارت کرده است و هر که حسن و حسینرا زیارت کند گویا علی را زیارت کرده و هر که فرزندان حسن وحسین را زیارت کند گویا آندو را زیارت کرده است.
4ـ و فرمود:
«ای سلمان! هرکس فاطمه را دوست داشته باشد، با من دربهشت است و هرکه با او دشمنی ورزد، در جهنم است.
ای سلمان! دوستی فاطمه در مواقع بسیاری بکار میآید کهراحتترین آنها در هنگام مرگ و در قبر و در محشر و در صراط ودر حساب است.
پس هر که دخترم فاطمه از او راضی باشد، من از او راضی هستمو هر که من از او راضی هستم، خدا از او راضی است و هرکه فاطمهبر او خشم بگیرد، من بر او خشم میگیرم و هر که من بر او خشمبگیرم، خدا بر او غضب میکند.
ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه و ذریة او ظلم کند.
5ـ و فرمود: خدا این عطاها را در دنیا به فاطمه نموده است کهپدری مثل من دارد و کسی چون من نمیباشد و علی همسر اوست واگر علی نبود، همسری برای فاطمه پیدا نمیشد. و حسن و حسینرا دارد که مانندی ندارند و آن دو سرور جوانان بهشتند.
و جبرئیل نزد من آمد و گفت: هرگاه فاطمه رحلت کند و دفنشود، نکیر و منکر از او میپرسند: خدایت کیست؟ میگوید: اللّهربّی. سؤال میکنند: پیغمبرت کیست؟ میگوید: پدرم. میپرسند:امامت کیست؟ میگوید: کسیکه بالای قبرم ایستاده (علیّ بنابیطالب7 است).
6ـ امام صادق7 فرمود: او (فاطمه) لیلة القدر است. هر کسفاطمة را آن گونه که سزاوار است، بشناسد، لیلة القدر را درک
کرده است.
7ـ امام هفتم7 فرمود: در خانهای که اسم فاطمة باشد، فقر وتنگدستی وارد نمیشود».
از زبان امام امت:
تمام ابعادی که برای زن متصور است و برای یک انسان متصوراست، در فاطمه سلام اللّه علیها جلوه کرده و بوده است، یک زنمعمولی نبوده است، یک زن روحانی، یک زن ملکوتی، یک انسان بهتمام معنا انسان، تمام نسخة انسانیت، تمام حقیقت زن».
او موجودی ملکوتی است که درعالم بصورت انسان ظاهر شدهاست، بلکه موجود الهی جبروتی در صورت یک زن ظاهر شدهاست...زنی که تمام خاصههای انبیاء در اوست، زنی که اگر مرد بود،نبی بود، زنی که اگر مرد بود، بجای رسول اللّه بود».
فضائل ومناقب فاطمه3 :
1ـ پیغمبراکرم6 در شب معراج از درخت طوبی سیبی گرفتو دو نیم کرد. ناگاه از وسط آن نوری درخشید. حضرت از جبرئیلپرسید این نور چیست؟ عرض کرد: نور منصوره خدا در آسمان و نورفاطمه در زمین است. فرمود: چرا در آسمان به فاطمه3 منصورهگویند؟ گفت: زیرا خداوند در قیامت با قبول شفاعت او، وی را یاریمیکند. حضرت آن سیب را خوردند.
2ـ زمانیکه خدیجه کبری به فاطمه حامله بود، کودک در شکم با اوسخن میگفت. روزی پیامبر6 وارد شد و دید که خدیجه باشخصی حرف میزند. سؤال کرد: خدیجه! با که سخن میگوئی؟گفت: باکودکی که درشکم دارم. حضرت فرمود: جبرئیل بمن خبردادکه این کودک دختر است و از او نسل طاهر و مبارکی باقی میماند وخداوند نسل مرا از او قرار داده است و از او امامانی متولد میشوندکه جانشین خدا در روی زمین هستند.
3ـ چون خداوند، آدم و حوا را خلق نمود، آن دو مباهاتمیکردند که خدا بهتر از ما نیافریده است!
خدا به جبرئیل امر کرد تا آن دو را به فردوس اعلی" ببرد. جبرئیلآنها را به آنجا برد. وقتی وارد فردوس شدند، نگاهشان به دختری افتادکه بر روی تختی بهشتی نشسته بود و تاجی از نور بر سر و دو گوشوارهاز نور در گوشهایش بود که از نور آن بهشت روشن شده بود.
آدم سؤال کرد: ای حبیب من جبرئیل!این دختر که از نور او،بهشت روشن شده کیست؟ گفت: این فاطمه دختر پیغمبر آخرالزماناست و تاجی که بر سر دارد، شوهرش علیّ7 و دو گوشوارهاش،حسن و حسین8 هستند که خدا چهار هزار سال قبل از خلقتشما، آنها را آفریده است.
4ـ و پیامبر6 فرمود: در معراج، جبرئیل بمن گفت: خدا بمنوحی کرد که: من کنیزم فاطمه را به بندهام (علی 7) تزویجمینمایم و فرشتگان را بر این عقد شاهد میگیرم. سپس خدا بهدرخت طوبی" امر کرد تا زینتها و زیورهای خود را نثار کند و ملائکه وحور العین از این زیورها برداشتند و حورالعین به این نثارها تا روزقیامت افتخار میکنند.
القاب و کنیههای فاطمه زهراء3
القاب آنحضرت عبارتند از 1ـ صدیقه 2ـ مبارکه 3ـ طاهره 4ـ زکیه5ـ راضیه 6ـ مرضیه 7ـ زهراء 8ـ بتول 9ـ منصوره 10ـ ممتحنه 11ـ امالسبطین 12ـ ام الشهداء 13ـام ابیها 14ـ اَمَةُ اللّه 15ـ محدّثة
16ـ معصومة 17ـ سیدة نساء العالمین 18ـ فاضلة 19ـ شهیدة
20ـ تقیة 21ـ نقیة 22ـ علیمه 23ـ مضطهده 24ـ مقهوره 25ـ رشیدة26ـ تفّاحة الفردوس 27ـ زوجة ولیّ اللّه 28ـ عذراء 29ـ مظلومة
30ـ صابرة.
هرگز کسی نظیر تو پیدا نمیشودهمتا کسی به عصمت کبری نمیشود
ای کوثری که خیر کثیر از وجود توستاسلام جز به فیض تو احیاء نمیشود
هر چند دختران دگر داشت مصطفیهر دختری که امّ ابیها نمیشود
منّت ز خلقت تو خدا بر نبی نهادای گوهری که مثل تو پیدا نمیشود.
زنان پاکدامن و باتقوا در تاریخ
زنان قهرمان، پاکدامن و بزرگی در تاریخ بشریت، وجودداشتهاند که نشان دادند میتوانند با اطاعت الهی و دوری از پلیدیهاو اطاعت الهی به درجات والای انسانیت برسند.
چند تن از بانوان بزرگ و نمونه جهان عبارتند از :
«آرایشگر دختر فرعون، صفیه دختر عبدالمطلب، سمیّه مادرعمار، نُسیبه، فضّه، زینب کبری3 ،سیّدة نفیسه، فاطمةمعصومه3، شطیطة نیشابوری و ...که خلاصةً به شرح حال آنهامیپردازیم:
آرایشگرِ دختر فرعون
پیغمبر اکرم6 در سفر معراج، وقتی به آسمانها عروجمیفرمود، بوی خوش و معطّری را بمشام خود احساس نمود. درمورد آن از جبرئیل پرسید، گفت: این بوی آرایشگر دختر فرعوناست! رسولخدا6 داستان او را پرسید. جبرئیل عرض کرد: او درپنهانی به خدای واحد ایمان آورده بود ولی ایمان خود را مخفیمیداشت، روزی در حین آرایش دخترِ فرعون، وسیله آرایش ازدستش افتاد و ناخودآگاه بر زبانش آمد که: ای خدا! دختر فرعونگفت: پدر مرا صدازدی؟ گفت: نه! گفت: پس که را صدا زدی؟
گفت خدایی را که خالق من و تو و پدر تو است!
دختر فرعون گزارش این حادثه را به پدرش داد. فرعون دستور دادتا او و کودکانش را حاضرکردند و گفت که اگر دست از این عقیده برنداری، تو و کودکانت را در آتش میسوزانم!
این زن شجاع حاضر به دست برداشتن از عقیدة خود نشد.
فرعون دستور داد تا تنوری را برافروختند و ابتدا کودکان او را درآتش سوزاندند، سپس خود این زن را شهید نمودند. این بوی خوشاز آن زن شهیده است.<**ادامه مطلب...**>