زنان خائن ومنحرف درتاریخ
شهادت حضرت یحیی7 به دستور یک زن فاسد
وقتی «هیرودیس» تصمیم گرفت تا خلاف قوانین تورات با دختربرادر خود که زن فاسدی بود، ازدواج کند، حضرت یحیی7 با اینامر مخالفت کرد و این ازدواج را باطل اعلام نمود.
زن مزبور وقتی از مخالفت این پیامبر الهی باخبر شد، دشمنی با اورا در دل گرفت و نقشهای کشید. او شبی خود را زینت داد و با زیبائیکامل نزد عمویش رفت و در ساعتی که دل عمو در گرو گرفتن کام دلاز این زن فاسد بود، قبول خواستة عمو را در گرو کشتن یحیی7اعلام کرد. پادشاه شهوتران برای جلب رضایت این زن زانیه، دستورداد تا سر یحیی7 را برای آن زن بیاورند! مأمورین پادشاه سرحضرت یحیی7 را در حال عبادت بریدند و داخل طشتی قرارداده برای این زن آوردند.
هند جگر خوار! مادر معاویه
او هم قبل از ازدواج با ابوسفیان و هم بعد از ازدواج، از فجور و زنارویگردان نبود و از صاحبان عَلَم! در مکه بوده است. چنانچهنوشتهاند ،بعداز تولد معاویه چهار نفر دیگر او را فرزند خودمیدانستهاند: 1ـ مسافر بن ابی عمرو 2ـ عمارة بن ولید 3ـ عباس بنعبدالمطلب 4ـ صباح خدمتکار ابوسفیان!
او در جنگ اُحد نهایت پستی و وحشیگری را ظاهر کرد و پس ازشهید کردن او با دسیسهای که طرح کرده بود، جگر حمزةسیدالشهداء را به دندان کشید و به هند جگرخوار معروف شد!
نابغه مادر عمرو عاص!
نابغه مادر عمروعاص، زنی منحرف و مشهوره بود. او با مردانیچون ابولهب، امیة بن خلف، هشام بن مغیره، ابوسفیان و عاص بنوائل ارتباط نامشروع داشت. بعد از تولد عمرو، هرکدام از اینها ادعامیکرد که عمرو فرزند اوست! ولی چون عاص کمکهای مالی به نابغهمیکرد، این زن اعلام کرد که عمرو، فرزند عاص میباشد! امّاابوسفیان میگفت: تردیدی ندارم که عمرو، فرزند من است و ازآمیزش من منعقد شده است!
امّ جمیل زن ابولهب
او آنچنان با پیامبر و اسلام مخالفت میکرد و رسولخدا6 راآزار و اذیت مینمود که دربارهاش سوره «تبّت» نازل شد و خداوند اورا حمل کنندة هیزمهای جهنم که در گردنش زنجیر آتشین جهنمیوجود دارد، خوانده است.
مادر زیاد خونخوار!
زیاد که خود و پسرش ابن زیاد از جنایتکاران زمان خودشانبودهاند، از زنانی هرزه بوجود آمدند. مادر زیاد بنام سمیه از صاحبانعَلَم! درمکه بوده است که از این راه به فسق و فجور میپرداختهاست. وقتی زیاد بدنیا آمد، چون پدرش معلوم نبود، کیست، او را زیادبن ابیه! یعنی زیاد پسر پدرش! نامیدند. زیاد و پسرش عبیداللّهجنایات فراوانی نسبت به خاندان پیامبر و اولیاء خدا روا داشتند.
مادر حجّاج خونخوار!
مادر حجاج زن هوسرانی بود که با مردانی غیر از شوهرش ارتباطنامشروع داشت. او مدتی عاشق جوان زیبائی بنام نذر شد و اشعارعاشقانه در وصف یار میگفت. عمر که خلیفه بود، خبردار شد ودستور داد تا سر نذر را تراشیدند و او را تبعید نمود. گفتهاند حتی درهنگام آمیزش با شوهرش یوسف، بیاد نذر بود. امام ششم7 در بارةحجاج که 120000 شیعه را شهید نمود فرمود: این جنایات حجاجبخاطر آن مادر عیاش و لااُبالیش بوده است.
جعده دختر اشعث
او که همسر امام حسن مجتبی7 بود با وعدههای معاویه کهقول ازدواج یزید پسرش با جعده را به او داده بود، فریب خورد وسبط پیامبر را به شهادت رساند امّا به آرزویش نرسید و دنیا و آخرتشرا از دست داد.
ام الفضل همسر امام نهم
ام الفضل دختر مأمون عباسی، بخاطر حسادت و همکاری بامعتصم عباسی، شوهرش امام محمدتقی7 را که در زمان خود،پاکترین و باسخاوتمندترین شخص بود، بشهادت رساند.
و بدین وسیله نامش جزو زنان خائن تاریخ ثبت شد.
همچنین میتوانیم در کشور خودمان، در قرون اخیر به «مهد علیا»مادر ناصرالدین شاه و مادر محمدرضای مخلوع و «اشرف پهلوی» کهارتشبد فردوست دربارة او میگوید:
من در تاریخ، زنی به فاسدی و جنایت پیشگی اشرف سراغ ندارم!و... اشاره کنیم.
زن درقرآن
از منظر قرآن بین زن و مرد تفاوتی در ارزشها نمیباشد. دلیل اینمدعا را استاد جوادی آملی سه چیز میدانند که خلاصة آن بشرح زیر است:
1ـ با توجه به اینکه ارزش هر انسانی به روح اوست، مرد و زنبودن نسبت به جسم معتبر است ولی روح مذکر و مؤنث ندارد، پسحقیقت انسان نه مذکر است و نه مؤنث.
2ـ مرد و زن بودن در ارزشها و ارزشمندها اثری ندارد. مثلاً آیاتیکه علم را ارزش میداند و جهل را ضد ارزش، ایمان را ارزش میداندو کفر را ضد ارزش، عزّت و ذلّت، سعادت و شقاوت، فضیلت ورذیلت، حق و باطل، صدق و کذب، تقوی و فجور، اطاعت وعصیان، انقیاد و تمرد، غیبت و عدم غیبت، امانت و خیانت را بعنوانمسائل ارزشی و ضدارزشی میداند، هیچکدام از این اوصاف نهمذکرند و نه مؤنث، زیرا موصوف این اوصاف، هرگز بدن نیست.
3ـ در خطابات الهی هم، ذکورت و انوثت اثری ندارد. مانند: «کُلُّامْرِءٍ بِم"ا کَسَبَ رَهین» «هرشخصی درگرو آن چیزی است که کسبکند» «لَیْسَ لِلاِنْس"انِ اِلاّ" م"ا سَعی"» «برای انسان آنچیزی است کهبرایش زحمت بکشد» «اءنّی لا" اُضیعُ عَمَلَ ع"امِلٍ مِنْکُم مِنْ ذَکَرٍ اَوْاُنْثی"»، «بدرستی که من عمل و کار هیچ زن و مردی را ضایعنمیکنم».
و در مواردی که قرآن کریم با صراحت نام زن و مرد را میبرد،علتش آنست که میخواهد افکار جاهلی قبل از اسلام را تخطئه کند.زیرا آنها عقیده داشتند که عبادت و فضائل مال مردهاست و بین زن ومرد فرق است.».
با تفحص در قرآن در مییابیم که در عبادت و عمل صالح وپاداشها فرقی بین زن و مرد نیست، از جمله:
«همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان عابد و زنان عابده،مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صبور و زنان صبور، مردانخاشع و زنان خاشعه، مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده،مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردان حفظکنندة اندامهای خود ازحرام و زنان حفظکننده، مردان بسیار ذکر گوینده و زنان ذکرگوینده، خداوند برای آنان آمرزش و پاداش عظیمی آماده
نموده است.»
و یا در آیة :
«نصیب مردان و زنان آن چیزی است که آن را کسب میکنند».
و یا در آیة :
«هر مرد و زن مؤمنی که عمل صالح انجام دهد، ما به او زندگیپاکی داده و بهترین پاداش را به اعمال آنها میدهیم».
ویا در آیة:
»
«در آن روز (قیامت) میبینی نور مردان و زنان مؤمن، در پیشرو و سمت راستشان روشن میباشد. امروز بشارت باد بر شما بهبهشتهائی که نهرها از زیر آنها جاری است و همیشه در بهشتند واین همان رستگاری عظیم است.»
دو زن نمونه
خداوند در قرآن از دو خانم بعنوان دو زن نمونه در ایمان نام میبرد:
«خداوند برای آنهائی که ایمان آوردهاند، زن فرعون را مثالمیزند که گفت: بار خدایا برایم در بهشتت در جوار خویش خانهایبنا کن و مرا از فرعون و اعمالش نجات بده! و مرا از دستستمکاران راحت کن! * و حضرت مریم دختر عمران که خود را ازحرام حفظ نمود و ما از روحمان در او دمیدیم و او سخنان وکتابهای الهی را تصدیق نموده و از عبادت کنندگان بود».
توضیح:
آسیه زن فرعون به خدای یکتا ایمان آورد و از ثروت و رفاه وپادشاهی شوهرش دست کشید. بدستور فرعون او را شکنجه کردند.از جمله او را به چهارمیخ بستند و در آفتاب انداختند و سنگی برسینه او قرار دادند. در این موقع، آسیه از خدا نجات خود را تقاضانمود و خداوند هم قبل از اینکه سنگ او را اذیت نماید، او را قبضروح کرد. او از جمله چهار زن برگزیده زنان جهان است. در آیة فوقخداوند او را نمونه ایمان میداند.
زن دومی که خدا او را نمونه ایمان میداند، حضرت مریم3 است.
او که مادر حضرت عیسی7 است در این آیه با چند عبارتمدح شده است.
1ـ او زنی بوده که خود را با وجود زیبائی و مجرد بودن و امکانگناه، از حرام حفظ کرد.
2ـ خداوند با اعجازش او را بدون اینکه با مردی تماس داشتهباشد، به حضرت عیسی7 باردار نمود.
3ـ او کلمات خداوند و کتابهای آسمانی او را تأیید کرده و به آنایمان داشت.
4ـ او جزء عبادت کنندگان بوده است.
<**ادامه مطلب...**>