1ـ نوروز، روز آغاز آفرینش است .
ابوریحان مینویسد: اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آن است که اول روزی است از زمانه و بدو فلک آغازیدن گرفت . (19) گویند خدای تعالی در این روز عالم را آفرید و هر هفت کوکب در اوج تدویر بودند واوجات همه در نقطه اول حمل بود و در این روز حکم شد که به سیرودور ،درآیند .بنابراین نوروز روز شروع گردش اختران است . (20) برهان قاطع مینویسد خداوند جهان را در نوروز آفرید . (21)
2ـ نوروز ،روز خلقت آدم است .
از آنجا که بسیاری از روایات نوروزی به نوعی به جمشید مربوط است ،جالب است که بدانیم که بنا به تحقیقات کریستن سن «چون ایجاد جهان همزمان با آغاز فرمانروائی جم (جمشید) بوده است وی نه تنها نخستین شاه ،بلکه در عین حال نخستین انسان نیز هست. در نظر ایرانیان جم هرگز تا مقام خدایان ترقی نمیکند، اما افسانه جم در دو مسیر تحول مییابد و دو افسانه از جم پیدا میشود که یکی در کنار دیگری به هستی خود ادامه میدهد... از یک سو جم نخستین انسان و نخستین شاه روی زمین است که بعدها گیومرث و هوشنگ و ثهمورث جای اورا میگیرند و از سوی دیگر سنت عامه و تخیلات روحانیون ،وی را به عنوان شخصیت اصلی در دیار غیر زمینی که به نیک بختان متعلق است جای میدهد که در دوران او نه سرما بود و نه گرما، نه پیری و نه مرگ و نه رشک، پدر و پسر حالت مردان جوان پانزده ساله را داشتند ،مردمان و چار پایان نامیرا بودند و آبها و گیاهان به دور از خشکی و خوراکها تمام نشدنی و مردمان بر دیوان و جادوگران پیروز . (22)
3ـ نوروز ،روز پدید آمدن روشنی است .
حمزه اصفهانی در مورد جمشید مینویسد :معنی کلمه شید درخشان است همان گونه که شمس خورشید نامیده میشود ؛گویند جمشید این لقب را داشت زیرا که نور از او ساطع میشد. (23) مقدسی مینویسد: جمشید فرمان داد تا برای وی گردونهای بسازند و بر آن نشست و با آن در هوا، هرجا که میخواست به گردش پرداخت، نخستین روزی که وی بر آن نشست ،نخستین روز فروردین ماه بود و با روشنی و فرّ و فروغ خود آشکار شد و آن را روز را نوروز خواندند . (24)
بیرونی مینویسد: جم بر تختی زرین نشست و چون نور خورشید بر او افتاد مردمان او را دیدند و تحسین کردند و شادمان شدند و آن روز را عید گرفتند:«جم در آن روز همچون خورشید ظاهر شد و نور از او میتافت به طوری که مانند خورشید میدرخشید و مردم از برآمدن دو خورشید در شگفت شدند، همة درختانِ خشکیده سبز گشتند، آنگاه مردم گفتند:«روز نو» . (25)
4ـ نوروز، روز آغاز سال نو و اعتدال بهاری .
«نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روز نو نام کردند ،زیرا پیشانی سال نواست». (26)
همیشه آغاز سال ،با امیدها و آروزهای فراوان همراه است و لحظة بدرود با غمها و رنجها و اضطرابات سال گذشته محسوب میشود. بنابراین ،شروع سال نو و آمدن بهار و تحولی که در طبیعت ایجاد میگردد، انسان را به آیندهای دگرگون دل بسته میسازد که سرشار از امید به بهروزی است ،به همین دلیل آن را روز نیک بختی میدانند و معتقدند که نوروز بزرگ روز امید است .
5ـ نوروز ،روز شادی است .
طبری نوشته است که جمشید در نوروز به مردم فرمان داد تا به تفریح بپردازند و با موسیقی و می شادمانی کنند ،در همین مورد ابوالفدا مینویسد :جمشید...نوروز را بنیان نهاد و آن را جشن قرار داد تا مردمان در این روز به شادمانی بپردازند. (27) به همین جهت در سنت ایرانیان نوروز همیشه توأم با شادی و سرور و رقص و موسیقی و شیرینی است . (28)
6ـ نوروز ،روز شکر شکنی است .
گویند در نوروز، نیشکر به دست جمشید شکسته شد و از آن خورده شد و آبش معروف و مشهور گردید و شکر از آن ساختند .بنابراین در نوروز رسم خوردن شیرینی و شکر و حلویات برپا گردید. بیرونی کشف نیشکر را به جمشید منسوب میدارد. (29) به همین جهت است که در نوروز مردمان به یکدیگر شکر هدیه دهند .
7ـ نوروز، روز دادگری و عدالت است .
در تاریخ بلعمی آمده است که جمشید ،علما را گرد کرد و از ایشان پرسید که چیست که این ملک را باقی و پاینده دارد؟ گفتند داد کردن و در میان خلق نیکی کردن ؛پس او داد بگسترد و علما را بفرمود که من به مظالم بنشینم، شما نزد من آئید تا هر چه در او داد باشد مرا بنمائید تا من آن کنم و نخستین روز که به مظالم بنشست اورمزد روز بود از ماه فروردین ،پس آن روز را نوروز نام کردند . (30)
8ـ نوروز ،روز بنا کردن تخت جمشید .
چون جمشید بنای اصطخر را به اتمام رسانیده و آن شهر عظیم را دارالملک خویش ساخت (طول آن شهر 12 فرسنگ و عرض آن 10 فرسنگ بود) در آنجا سرائی عظیم بنا کرد و بفرمود تا جمله ملوک و اصحاب اطراف و مردم جهان به اصطخر حاضر شوند ،چه جمشید در سرای نو ،خواهد نشستن ؛پس در آن سرای ،بر تخت نشست و تاج بر سرنهاد و آن روز را جشن ساخت و نوروز نام نهاد و از آن روز باز ،نوروز آئین شد و آن روز هرمزد از ماه فروردین بود و یک هفته متواتر به نشاط و خرمی مشغول بودند. (31) در نزهة القلوب بنای مدائن را به جمشید نسبت دادهاند . (32)
9ـ نوروز ،روز تقسیم نیک بختی است .
ایرانیان نوروز بزرگ را روز امید مینامیدند و به قول قزوینی در عجائب المخلوقات ،ایرانیان برآنند که در این روز ،نیک بختیها برای مردم زمین تقسیم میشود و به چیزهای خوب یا بدی که در این روز اتفاق میافتد تفأل میکنند . (33)
10 ـ نوروز ،روز نگریستن کیخسرو در جام جهانبین .
بنابر شاهنامه، کیخسرو چون برای یافتن بیژن در جام جهان بین مینگرد ،این کار را در نوروز میکند که این امر نشان دهنده تقدس نوروز است . (34)
11ـ نوروز جشن رهائی از توفان نوح است .
در کتاب تاریخ فرس آمده است که این روز از زمان توفان مانده که بعد از استقرار کشتی در این روز ،اهل سفینه بر خود مبارک دانستند که هر سال به عبادت و سرور گذرانند و این رسم مستمر بوده است . (35) <**ادامه مطلب...**>