نوروز یا جشن بهاران در پاکستان دکتر شاهد چوهدری کلمه «بَسَنْت» Basant و «بهار» ،دو کلمة هندی و ایرانی ،از یک ریشه مشتق شدهاند که آن را زبان آریائیِ «هندو ایرانی» میگویند .بَسَنت به معنی فصل بهار است که از اواسط ماهِ مارس آغاز شده تا ماه مه که مطابق با خرداد میباشد ،ادامه دارد. علاوه بر آن نام یک سرود یا آهنگ یا دستگاه موسیقی هندی است که مخصوصاً در فصل بهار خوانده میشود ،و نیز گردن بندی است که از گلهای زرد ساخته میشود . کلمة «بهار» در زبان فارسی نیز معانی متعددی دارد مانند «1ـ اولین فصل سال ،ربیع 2ـ شکوفة گل هر درخت 3ـ گیاهی از تیرة مرکبان که چهارگونة آن شناخته شده ،گلهایش زرد رنگ و در کوهستانهای اروپای مرکزی و جنوبی و آسیای غربی و مرکزی میروید و به عنوان گل زینتی نیز در باغها کاشته شود:«گل گاوچشم»، 4ـ یکی از دستگاهها و ادوار ملایم در موسیقی قدیم». (1) بدین صورت کلمة «بسنت» و کلمة «بهار» هم ریشه و هم معنی هستند. بنابراین این دو کلمه درمیان دو ملت مشترک است و تقریباً فصل بهار نیز همزمان آغاز میشود .و فصل بهار که در کرة زمین (در هر کشور) فقط یکبار در سال میآید و در آن ،طبیعت پس از سرمای زمستان ،زندگی را دوباره از سرمیگیرد و شادی و خوشحالی میآورد ،در پاکستان روز مشخصی برای آغاز آن نیست ولی ماه چیت Chait در پنجاب بلکه سراسر پاکستان از اواسط ماه مارس شروع میشود و همان اولین ماه سال و بهار است و بسنت به معنی فصل بهار میآید . مردم ایران و پاکستان شاید از آغاز و پیدائی چنین فصل همیشه باهم بودهاند ،همانطوریکه در فرهنگ و تمدن و دین و مذهب و دیگر شؤون زندگی اشتراک داشتهاند و دارند . نوروز از زمانهای بسیار دور (از زمان پادشاهی ایرانی بنام جمشید) شروع شده است و تا امروز در ایران به عنوان عید ملی ادامه دارد و بتدریج در سرزمینهائی که ایرانیان به آنجا مهاجرت میکردند نیز مراسم نوروز انجام میشده است . یکی از سرزمینهائی که ایرانیان بی شماری در آنجا رفته ،ساکن شدند و هیچگاه برنگشتند ،پاکستان و هند است .در طول تاریخ تقریباً هشتصدو پنجاه سالة حکومت اسلامی در شبه قاره که بیشتر پادشاهان و سلسلهها از ایران و خراسان و فارسی زبانان بودند نه فقط زبان فارسی گسترش شایانی یافت بلکه فرهنگ ایرانی نیز در آنجا پیشرفت زیادی کرد. در میان دیگر مراسم و اعیاد و جشنها ،عید نوروز را نیز ایرانیان با ذوق و شوق خاصی برگزار میکردند . جشنها تقریباً در تمام شهرهای بزرگ برپا میشود و مردم روستاهای اطراف و حتی بسیار دور به آن جا آمده، شرکت میکنند . معمولاً مردم ایران در این فصل از سال ،لباس زرد رنگ میپوشند که رنگ بهار و طبیعت است و جشنهای گوناگونی برپا میکنند.در طول تاریخ میان این دو ملت و کشور در برگزاری مراسم و جشنها اختلاف و فرق ایجاد شده و هر ملت طبق فرهنگ خود این مراسم را برگزار کرده است . در ایران،«جشن نوروز» جشن ملی است ،زیرا نوروز از اولین روز سال آغاز میشود. در پاکستان و شبه قاره، «نوروز» اولین روز سال نیست زیرا تقویم دو کشور باهم فرق دارد و در پاکستان تقویم ملی همان تقویم میلادی است و تقویم اسلامی فقط برای مقاصد اسلامی بکار برده میشود ،البته تقویم عوام پنجاب ،تقویم محلی «بکرمی» است (از نام مهاراجه بکرماچیت = فاتح جهان ،که 57 سال قبل از میلاد مسیح آغاز میشود ) در پاکستان اکنون (روز بسنت) بسیار کمتر رواج دارد و جای آن را جشن بهاران گرفته است. این جشن در سراسر پاکستان برگزار میشود و تقریباً همة مردم آن سرزمین در آن شرکت میجویند و از نمایشهای حیوانات تا بازیهای سنتی و کشوری و بین المللی اجرا میشود مانند کشتی ،دو و میدانی ،هاکی ،فوتبال ،تنیس و همچنین اسب سواری و اسب دوانی و مهمتر از همه نیزه بازی و کبدی و غیره . علاوه بر آن نمایشهای هر نوع حیوان و حتی خرید و فروش آن و به مسابقه گذاشتن بهترین حیوانات و چهارپایان مانند گاو ،گاومیش ،شتر ،اسب ،گوسفند ،بز ،خر و غیره اجرا میشود و به بهترین و سالمترین حیوانات جوایزی تعلق میگیرد و اینگونه جشنها در محدوده یا مکان بزرگی برپا میشود. در این جا هر نوع تئاتر بازی ،آکروبات بازی و بازیهای دیگر که در خوریک شهر بازی میباشد در آن جشن دیده میشود. دستههای سرود و آهنگ و رقصهای محلی در همه جا مشهود و دیده میشود. مردم شاد و خندان در هوای بهاری ،شب و روز در آنجا فعالیت و تقریباً تمام روزهای برپائی جشن در آن شرکت دارند. مردم از نواحی و مناطق بسیار دور و دراز آمده ،مشغول خرید و فروش میشوند. در سیرت سلطان غیاث الدین بلبن متوفی 685 ه غلام و داماد سلطان قطب الدین ایبک و سلطان بزرگ شبه قاره که سلطنت او تمام آن سرزمین را در برگرفته بود ،نوشته شده است که: «مجلس جشن را نیز به تکلف آراستی و ایام عید نوروز را به طرز پادشاهان عجم بسر بردی و در ایام جشن تا آخر روز به مجلس نشستی و پیشکشهای خوانین و امرا از نظر گذشتی و چون پیشکش یکی از اعیان گذشتی ،مقربان صفات پسندیده و خدمات شایستة او را معروض میداشتند. (2) در نوشتههای نظم و نثر امیر خسرو دهلوی ،ذکر نوروز و برگزاری جشنهای نوروز در شبه قاره زیاد آمده است. در مثنوی خزائن الفتوح که مشتمل بر احوال و اوضاع عهد سلطان علاء الدین خلج است و در سال 711 ه نوشته شده ، چندین بار ذکر بهار و نوروز آمده است . از این نوشتهها میتوان نتیجه گرفت که در قرن هفتم و هشتم هجری بلکه خیلی پیشتر از این ،جشن نوروز در پاکستان و هند توسط مسلمانان برگزار میشده و رواج دشته است ؛ تا اینکه امپراطوری بزرگ تیموریان گورکانی در آن سرزمین تشکیل شد و میلیونها ایرانی به آن جا مهاجرت نمودند و خود ظهیرالدین بابر شاه ،مؤسس سلسله پادشاهی تیموریان گورکانی هند شدیداً مراسم ایرانی ، مخصوصاً نوروز را برگزار میکرده ،چنانکه در تاریخ فرشته آمده است که : «چون فصل موسم بهار بود ،در کابل بزم نشاط آراست و تا در آن بلدة فردوس قرین بود صبح و شام بشرب میگلفام و مخالطت جوانان سیم اندام اشتغال نمود... (3) روز سه شنبه نهم جمادی الا´خر سنه مذکور که روز نوروز بود صفهای جنگ ترتیب دادند (4) . و این بیت از او است . نوروز و نو بهار و می و دلبری خوشست بابر به عیش کوش که عالم دوباره نیست (5) و همچنین جلال الدین محمد اکبر شاه گورکانی که لقب «مغول اعظم» به او داده شد ،تقویم هجری قمری را از میان برداشت و «تقویم جلالی» را از آغاز نوروز گرفت و همچنین روزها و ماههای ایرانی را رواج داد . (6) اکبرشاه در اول نوروز در یک طرف ترازو مینشست و هموزن خود طلا و جواهرات میان فقرا و نیازمندان تقسیم میکرد و جشنهای بزرگ نوروز را گرامی میداشت و این رسوم در میان تمام پادشاهان گورکانی تیموری رواج داشت چنان که درباره جشنهای نوروز در تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند آمده است : «در اصل این یک جشن ایرانی است که در آغاز فصل بهار بر پا میشود. در اینجا (شبه قاره) در عهد سلاطین مسلمان آغاز شد و در زمان حکومت تیموریان گورکانی نیز ادامه داشت. زمانیکه در سال 1857 میلادی حکومت تیموریان به پایان رسید ،این جشن نیز خاتمه پذیرفت. البته اورنگ زیب عالمگیر به خاطر اسراف و زیادهروی در برگزاری این جشن ،آن را ممنوع قرار داد، اما پادشاهان دیگر مانند اکبر و جهانگیر و شاه جهان و دیگر پادشاهان بعد از اورنگ زیب ،آن را به اهتمام خاص برگزار میکردند. دربار را به آئین نیکوتزئین میکردند و امرا و وزرا و درباریان با آرایش و شکوه و جلال وارد دربار میشدند. اکبرشاه کاخها و تالارهای مختلف را میان امیران و وزیران و درباریان تقسیم میکرد و آنان به سلیقههای خودشان آن را آرایش و تزئین میکردند. مغنی و مطرب میآمدند و آهنگ و سرود میخواندند و میرقصیدند. به همان طریق تا نوزده روز این جشن ادامه داشت. در شبها چراغانی میشد و از هر سوقندیلها و فانوسها و چراغها و شمعها و لوسترها آویزان بود .در کاخها و حرمسراها نیز جشن نوروز برپا میشد. ذوق و هنر و سلیقه نورجهان تهرانی ،همسر نورالدین جهانگیر، در این زمینه مورد ستایش بود و فیض و بخشش و داد و دهش او نیز زبانزد عوام و خواص بود. او در چنین مواقع، این صفات خوب خود را کاملاً آشکار میکرد. از آنجا که مردم از جشنهای نوروز لذت میبردند ،ذوق و سلیقة آنان نیز تربیت میشد و در فرهنگ و شایستگی آنان افزوده میشد . (7) نورالدین جهانگیر نیز سنوات جلوس خود را بر مبنای نوروز گذاشته و روز اول فروردین را جشن میگرفته و چندان به جشنهای اسلامی یا هندو در مقام مقایسه با جشن نوروز وقعی نمینهاده است. دربار جهانگیر در نوروز شکوه و جلالی خاص مییافت و سراپا آذین بندی میشد و آوازه خوانان و خنیاگران همه جا در ترنم و پایکوبی میشدند و این سرور تا نوزده فروردین ادامه مییافت . حتی اگر در ایام نوروز ،جهانگیر در سفر بود، مراسم را در خیمه گاه و با جلال و شکوه برگزار مینمود و از اول فروردین تا نوزده این ماه که «روزشرف» خوانده میشد امرا و حکام هدایای گرانبها به خدمت میآوردند و در این مهم با یکدیگر رقابت میکردند. جهانگیر نیز متقابلاً هدایائی به آنان میداد . (8) پس از تسلط انگلیس در شبه قاره ،جشن نوروز نیز اهمیت خود را از دست داد و فقط بعضی از مسلمانان یا افراد ایرانی الاصل بطور خصوصی آن را برگزار میکردند تا اینکه در زمان مبارزات سیاسی مسلمانان علیه انگلیسیهای غاصب و سلطهگر ،کم کم جشن نوروز فراموش شد ؛ البته بصورت «جشن بهاران» باقی ماند. از سوی دیگر در میان ملت مسلمان شبه قاره این فکر بوجود آورده شد که آنان هندی هستند و نوروز یک سنت ایرانی و زرتشتی است که با افکار اسلامی آنان مناسبت ندارد . پس از تشکیل پاکستان نیز این فکر ادامه داشت، ولی به علت تصویب «قطعنامة پاکستان» در تاریخ 23 ماه مارس 1940 میلادی = سوم فروردین ماه 1319 ش از یکسو و آمدن فصل بهار از سوی دیگر و این که بعضی گروههای اهل تشیع نوروز را با روز جانشینی حضرت علی همزمان میدانند ،جشن نوروز به نوعی در پاکستان ادامه پیدا کرد . گروههای مختلفی که ولایت حضرت علی را با نوروز همزمان میدانند و بدین صورت نوروز را جنبه مذهبی دادهاند ،پرچمهای بلند رنگارنگ بدست گرفته ،در یک میدان وسیع گردهم میآیند و به رقص و پایکوبی میپردازند و در یک میدان وسیع که معمولاً فضای سبز یا چمن است ،تمام روز را تا عصر به همین صورت میگذرانند و میان مردم به یکدیگر تبریک میگویند و در نزدیکیهای غروب به خانههایشان برمیگردند. شب را نیز به دیدار با خانوادهها میپردازند و مهمانیها میدهند . البته ناگفته نماند اینگونه مراسم که جنبه مذهبی دارد بسیار محدود است و مورد قبول همة گروههای اهل تشیع نمیباشد و نه همه مردم در آن شرکت میجویند. اما آنچه که در سراسر پاکستان برگزار میشود همان شیوة همگانی است که تقریباً 15 روز اول بهار ادامه دارد و پس از آن چون هوا کم کم گرم و گرمتر میشود ،مردم به کارهای زندگی عادی میپردازند . در پانزده روز جشن بهاران مدارس و مؤسسات آموزشی تعطیل هستند که آن را «تعطیل بهاری» میگویند، زیرا پیش از آن امتحانات سالیانه انجام شده و نتیجهها نیز داده شده است ،لذا دانشجویان و دانشآموزان با خیال راحت در مراسم و جشنهای بهاران شرکت میکنند. پی نوشتها : 1ـ فرهنگ فارسی دکتر محمد معین ،کلمة «بهار» 2ـ تاریخ فرشته ملامحمد قاسم هند و شاه متخلص به فرشته جلد اول صفحه 75 چاپ 1281 ه هند . 3ـ تاریخ فرشته جلد اول صفحه 203 چاپ هند ـ 1281 ه 4ـ همان مأخذ صفحه 208 5ـ داستان ترکتازان هند ،نصرالله پورمحمد حسین خوشنویس اصفهانی ، جلد 2 چاپ بمبئی سال 1867 میلادی صحفه 368 . 6ـ تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند ،جلد چهارم ،دانشگاه پنجاب لاهور پاکستان ،صفحه 43 7ـ همان ،ص 17 8ـ جهانگیر نامه (توزک جهانگیری) نورالدین محمد جهانگیر به تصحیح محمد هاشم صفحه 27 (مقدمه چاپ بنیاد فرهنگ ایران سال 1359) .
|