سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] به سخنى که از دهان کسى برآید ، گمان بد بردنت نشاید ، چند که توانى آن را به نیک برگردانى . [نهج البلاغه]

مبارزه با خرافات

ملتى که در پنجه خرافات گرفتار باشد روى خوشبختى و سعادت را نخواهد دید.

از خرافات هستى سوز [ شرک] و[ دوگانه پرستى] است . هر مسلمانى موظف است که در برابر خداى هستى بخش به کرنش بایستد و پیشانى بر خاک بساید.

به خاک افتادن در برابر غیر خدا شرک و خارج کننده انسان مسلمان از حصار حصین لااله الاالله است .

بروجردى براى دور نگه داشتن ساحت جامعه اسلامى از لوث خرافه و اعمال منافى با یکتاپرستى تلاش مى کرد.

وى بر آن بود که پیرایه ها رااز مذهب شیعه بزداید تا فروغى دیگر یابد.

( 14 )

در زمان بروجردى کم و بیش این فکر حاکمیت داشت و در بین عوام الناس جاى پا باز کرده بود،ازاین روى بروجردى وظیفه خود مى دانست که بساط این طرز تفکر را برچیند و به حاکمیت متعصبانه و جاهلانه آن پایان بدهد.

نقل مى کنند:

[آیه الله بروجردى در حال ورود به حرم حضرت رضا( ع ) بود که آخوندهاى به عنوان احترام به حضرت رضا( ع ) به سجده افتاد!

آیه الله بروجردى با دیدن این صحنه شدیدا ناراحت شدند و عصاى خود را محکم بر پشت آخوند فرود آوردند و گفتند:

این چه کارى است که مى کنى ؟

بااین عملت دو گناه مرتکب شده اى :

1. سجده براى غیرخدا.

2. روحانى هستى و چنین کارى راانجام مى دهد واین سبب مى شود که دیگران هم از تو پیروى کنند].

و یا نقل مى کنند:

[روزى ایشان مى خواستند جایى بروند از در منزل که بیرون مى آمدند یکى از زوار که پیرمردى بود آمد جلوى آیه الله بروجردى وافتاد به پاى ایشان که اظهارادب کند. آیه الله بروجردى این کار را حرام مى دانست و معتقد بود: شرکت است ازاین روى شدیدا عصبانى شد و عصایش را محکم کوبید به کمر آن پیرمرد. در همین حال فریاد مى زد:این عمل شرک است حرام است و]...

تلاش در راه وحدت مسلمین

بروجردى در برهه اى زعامت جامعه اسلامى را به عهده گرفت که جنگ فرقه ها پیکره جامعه اسلامى را فسرده بود. دره اى عمیق بین فرقه ها بویژه شیعه و سنى که هسته اصلى جامعه اسلامى را تشکیل مى دهند ایجاد شده بود.

شیعه در نظرگاه برخى متعصبان سنى:[ ربیبه الیهود و فصیلته و حامل الوثنیه والمجوسیه].

سنى در نظرگاه برخى از متعصبان شیعه:[ انجس من الکلاب الممطوره].

دراین بین آن که ازاین کاروانسالار و گوسفندان بى شبان بهره مى برد

( 15 )

نیروهاى مرموز بیگانه بود. بروجردى عامل وحدت را در آشنایى فرقه ها با یکدیگر و تقریب دلها مى جست .

بحث این که چه کسى خلیفه بوده و چه کسى نبوده و کدام بر حق و کدام بر باطل براى امروز جامعه اسلامى بحثى عبث و به دوراز فایده مى دید،ازاین روى کرارا خطاب به عالمان شیعه مى گفت :

[مساله خلافت امروز مورد نیاز مسلمانان نیست که ما با هم دعوا بکنیم . هر که بود امروز چه نتیجه اى به حال مسلمین دارد؟ آنچه که امروز به حال مسلمانان مفیداست این است که : بداننداحکام را باید از چه ماخذى اخذ بکنند].

براى رساندن این پیام به جامعه سنى با دارالتقریب پیوند خورد. احادیث و کتب الفت آفرین شیعه را که در ضمن نشانگر تفکر شیعه نیز بود براى مطالعه و نشر به عالمان آن جامعه عرضه کرد.

پیامهاى شفاهى و کتبى به عنوان جامعه شیعه از طرف ایشان ارسال شد.

مواضع شیعه را در مسائل گوناگون تشریح کرد.

این همگامى و همسوئى از طرف بزرگترین مرجع تقلید شیعه علاوه براین که عرصه ها را براختلاف تنگ کرد و دست ایادى تفرقه برانگیزاستعمار را برید سبب گردید: مذهب شیعه که تا آن روز در بین دیگر مذاهب پایگاهى نداشت واز هر سوى طرد مى شد جایگاه و پایگاهى را که سزاوارش بود بازیابد و به غربت وانزواى مذهب شکوهمند شیعه پایان داده شود.

مذهب شیعه به عنوان یکى از مذاهب بزرگ اسلامى در جامعه الازهر مصر کرسى تدریس یافت . غباراز چهره حدیث[ ثقلین] زدوده شد واز محدوده شیعه پا را فراتر نهاد و شمول یافت . مهمترین کتابهاى تفسیرى روائى و فقهى شیعه در دیار مصر مورد مطالعه و تحقیق و تتبع قرار گرفت و به طبع آراسته گردید.

بروجردى قهرمانانه سدها را یکى پس از دیگرى فرو ریخت و فرهنگ شیعه رااز حصار آهنینى که خودى و بیگانه بر گردش استوار ساخته بودند رهانید و شیعه را به عنوان مذهبى منطقى و داراى روشهاى دقیق علمى براى استخراج احکام از متن شریعت و عامل به حدیث شریف[ ثقلین] که همه فرقه ها بر آن باور داشتند در بزرگترین پایگاه علمى سنى آن روزگار یعنى جامع الازهر مصر مطرح کرد.این تلاش گسترده و سترگ سبب گردید عالمان سنى عمیقا درنگ کنند واین مذهب و بدنه اصلى آن را مورد مطالعه قرار

( 16 )

بدهند. هر چه بیشتر درنگ کردند بیشتر شیفته شدند. فطرت پاک آنان در فتواى مفتى اعظم مصر شلتوت جلوه گر شد.

این حرکت دقیق و متین بروجردى درسى است آموزنده براى آنان که به پندار خام خود با پشت کردن به جامعه اهل سنت و تمسخر گرفتن اقدامهاى اساسى جمهورى اسلامى در راه وحدت مسلمین و مطرح کردن مسائل اختلاف برانگیز برآنند که از حوزه تشیع دفاع کنند! زهى خیال باطل .این حرکت کور تیشه به ریشه است نه شناساندن تشیع 2 .

ویران کردن کاخ بلند وحدت است که بزرگان با رنج و مشقت بنا نهاده اند.

مگراز وحدت چه بدى دیده ایم که به تفرقه و دوئیت روى آورده ایم ؟

چرا حرکتى راانجام مى دهیم و در کرسى مقدس تدریس سخنى را مى گوییم که دشمن همیشه در کمین بهره ببرد؟ مگر کسى آمده و گفته است : شما عشق به زهراى اطهر و فرزندان پاک و همسر فداکاراو نداشته باشید که شمااحساس خطر کرده اید؟

مگر کسى منکر ولایت على ( ع ) شده است که شما واولایتا سر داده اید؟

از فضاى روزگار طرفداران و پیشگامان وحدت در حوزه تشیع چه در گذشته و چه در حال از شیفتگان فاطمه زهرا سلام الله علیها و شوهر فرزندان آن عزیز بوده اند. هیچ کس حتى دشمنان کینه توزاسلام دراین واقعیت نمى توانند تردید کند.

پس در پى چه هستید و به کدام سمت و سو در حرکت که به تحریک شاگردان دست مى یازید؟ آیا واقعا نمى دانید و یا نمى خواهید بفهمید که قضیه شیعه و سنى و نزاعها واختلافات این دو گروه بزرگ اسلامى زخمى است کهنه بر پیکر جامعه اسلامى ؟

چرا باید براین زخم نمک پاشید.ازاختلاف و روى در روى یکدیگر قرار گرفتن فرزندان اسلام چه سودى نصیب شما خواهدشد.

آیا ختلاف و نزاع و کشمکش نصیبى غیراز ذلت و خوارى و زمین گیر شدن فرزندان اسلام خواهد داشت ؟ به گذشته برگردید وامروز جوامع اسلامى را مطالعه کنید ببینید براى عزت مسلمین و حتى مطرح کردن تشیع و دفاع از آرمانهاى آن که شما خواهان آن هستید بلاشک راهى به جز همان راهى که مصلحان از جمله آقاى بروجردى و حضرت امام رفته اند وجود دارد؟ پیشنهاد کنید!

این که بروجردى بزرگ از چاپ کتابى که در آن به خلفاءاهانت شده است جلوگیرى مى کند وازاین که علامه امینى دراصفهان سخنرانى مى کند و به قضایایى

( 17 )

مى پردازد که وقت مطرح کردن آنها نیست شدیدا متاثر مى شود چه سمت و سویى را مى جوید که مااز آن غافلیم .

پس بیاییم خالصانه به راهى گام نهیم که بروجردى دراستوارسازى آن خون دلها خورده است .

هوشیارى در صدور فتوا

همه سونگر بود.اطراف واکناف مسائل را دقیق مى سنجید. هیچ گاه سوار براسب چموش احساسات نمى شد. عقل چراغ راهش بود. بسان دیده بانى هوشیار مراقب بوداز شخصیت موقعیت دانش و فتوایش بهره بردارى سوء نشود.

شاه بر آن بود که با دخترایتالیائى ازاهل کتاب ازدواج کند.

نظر مشهور علماى امامیه بر آن است که :ازدواج دائم با کتابیه مجاز نیست .

اماز نظر آیه الله بروجردى این ازدواج در هر صورت : چه دائم و چه غیر دائم بلامانع است .

گویا دستگاه به مساله پى برده بود،ازاین روى براى جلوگیرى از تنشهاى اجتماعى درصدد بود فتواى ایشان را پشتوانه کار خود سازد.

رفت و آمدها شروع مى شود. بروجردى با تیزهوشى و کیاست در مى یابد زیر کاسه نیم کاسه اى است .ازاین روى بر خلاف نظر خود به خاطر مصالح مملکت اعلام کرد:

مشهور بین اعاظم فقهاى امامیه حرمت ازدواج دائم یا کتابیه است.

بااین حرکت به همه صاحب نظران درسى عمیق آموخت و آن این که : در اعلام راى و نظر باید زمان و مکان و شرایط موجود مورد مطالعه قرار بگیرد. به صرف این که از حیث تحقیق و تتبع مطلب براى خودمان تمام شد بایسته نیست بى در نظر گرفتن شرایط زمانى و مکانى حکم صادر کرد که این چه بسا به ضرر جامعه اسلامى تمام مى شود .

<**ادامه مطلب...**>