موضوع مقاله : چگونه به موفقیت کودک خود در مدرسه کمک کنیم؟
بهرهگیری از معلمان قابل و توانا، روشهای صحیح آموزشی و برنامهریزی صحیح و با کیفیت، تضمینکننده ی این حقیقت هستند که هیچ کودکی در دوران تحصیل خود باز نمیماند و پیشرفت وی حتمی است.
بر خلاف این امر ، ساعات مدرسه کم و محدود هستند و مدت زمانی را که یک معلم میتواند به شاگردی به طور اختصاصی بپردازد معین و محدود است.
برای کسب این موفقیت، سطح تحصیلی والدین میتوانند نقش مهمی ایفا کند چرا که هر چه والدین از سطح تحصیل بالاتری برخوردار باشند ، میتوانند آگاهانهتر رفتار کرده و به کودک خود در این راستا کمک و یاری نمایند. والدین و اعضای خانواده باید فعالانه در فراگیری دانش با فرزند خود شریک باشند. تحقیقات علمی ثابت میکنند تلاش و همت خانواده در امر تعلیم از سطح تحصیل والدین برای موفقیت کودک در مدرسه مهمتر و الزامیتر است.
والدین میتوانند با نشان دادن و اثبات علاقه خود به تعلیم کودکشان، علاقه فرزندشان را بیدار کرده و آنها را به جانب کشف تواناییهای خود رهنمون سازند و در این راه تحمل هر رنج و زحمتی ارزشمند و گرانمایه است.
اگر ما به فرآیند آموزش کودک خود کمک کنیم هیچگونه شکستی پیشروی کودک ما قرار نمیگیرد و فرآیند موفقیت حتمی است.
توجه به این نکته ضروری است که همه کودکان قابلیت موفق شدن را دارند و والدین و معلمان آنها در این راه ، کمک به سزایی میتوانند داشته باشند.
نحوه آموزش کودکان و نیز آماده کردن آنها برای تعلیم و یادگیری ، دو موضوع اصلی در زمینه کمک برای راهیابی به موفقیت هستند. از طرف دیگر همه ما میدانیم که فرزندان ما دقیقا اعمال ما را الگوبرداری میکنند و آنها را میپذیرند. اعمال مثبت ما به عنوان والد سبب افزایش اعتماد به نفس کودک به عنوان دانشآموز و در نتیجه افزایش بهرهوری کودک در مدرسه میشود.
با اثبات این موضوع که ما برای تعلیم، ارزش قائل هستیم و با آگاهی و شناخت در زندگی رفتار میکنیم الگویی نمونه و قدرتمند به آنها ارائه میکنیم. پیوند و ارتباط محکم و صمیمی والدین با مدرسه فرزندان خود و گسترش هر چه بیشتر این رابطه دید مثبت کودک را به مدرسه افزایش داده و باعث میشود که وی در بین همسالان خود برجستهتر حضور یابد.
منبع : ماهنامه تخصصی کودک
موضوع مقاله : 8 نکته ی کلیدی برای اینکه بتوانیم پدر و مادر خوبی باشیم
- باید همواره و به خصوص در زمان رفتار تنبیهی، به او بفهمانید و در عمل نشان دهید که مانند همیشه دوستش دارید. ولی آن «رفتار» بهخصوص او را دوست نداشتهاید؛ پس اگر به دلیل رفتار ناپسندش میخواهید او را از تماشای تلویزیون محروم کنید، بهطور حتم مودبانه و به آرامی بگویید:«خیلی متاسفم که نمیتوانم بگذارم تلویزیون ببینی»
2 - در فرصتهای مناسب و با عطوفت به او بگویید که کدامیک از کارها و رفتار او را نمیپسندید و کدامها را درست و پسندیده میدانید؛ آنگاه از خودش بخواهید که بگوید دربارهی «تغییر رفتار ناپسندش» چه پیشنهادی دارد و چهطور میتواند این کار را عملی کند.
3- شما الگوی کاملی برای بچهها هستید؛ بنابراین هر لحظه و هر زمان مواظب کارها، رفتار، گفتار و عقاید خود باشید.
فرزندان در آینده هر چه بشوند، نتیجهای مستقیم از رفتار و کردار گذشته و حال خود شما خواهند بود و در این باره مسوولیت، بهطور کامل با شماست و نه هیچکس دیگر، حتی خودش.
4 - انتظارها و رفتار خود را متناسب با سن بچهها تنظیم و تثبیت کنید. به عنوان نمونه، از نوجوان خود باید انتظاری متفاوت از دیگر بچههای بزرگتر یا کوچکتر خود داشته باشید و احترامی متناسب با سن و شان او نشان دهید؛ اگر چه این احترام باید نسبت به بچههای کوچکتر هم وجود داشته باشد.
5 - وقتی متوجه شدید که فرزندتان برای جلب توجه شما و دریافت «توجه منفی» کار نامناسب یا حرکت نادرستی میکند، در آن لحظه به هیچوجه به او توجه نکنید و بیاعتنا بمانید؛ اما مراقب باشید که به محض نشان دادن رفتاری مثبت، صددرصد به او محبت و توجه کنید.
6- بسیاری از پدران و مادران تصور میکنند که به دلیل رفتار نامناسب بچههاست که کنترل خود را از دست داده و به اصطلاح از کوره در رفتهاند؛ این تلقی اشتباهی است؛ چرا که در واقع به این دلیل عصبانی شدهاید که کنترلی بر رفتار خود ندارید و سررشتهی عملکردتان در دست خودتان نیست.
در لحظههای عصبانیت، دوستانه و بدون ابراز هر گونه خشم و عصبانیت در رفتار یا چهره، بیدرنگ محل را ترک کنید، نوشیدنی خنکی بیاشامید، نفس عمیقی بکشید و با خودتان در این باره صحبت کنید که چگونه میتوانید ناراحتی، خشم و عصبانیت خویش را نشان ندهید.
این یک اصل کلی و دائمی است که: «اگر کنترل خود را در دست خود نداشته باشید، فرزندتان به سرعت کنترل رفتار شما را به دست خواهد گرفت و از این بازی (عصبانی کردن شما)، لذت خواهد برد.» بنابراین، مرتب سعی خواهد کرد شما را در این چاله بیندازد تا سرانجام در برابر او تسلیم شوید.
7 - تغییر رویهی فرزند شما، همزمان با تغییر رفتارهای شما، اما به شیوههایی که در بالا گفته شد، به تدریج صورت گرفته و به طور قطع، تغییر خواهد کرد؛ اما این روند، یک شبه نیست و احتیاج به صبر، حوصله، گذر زمان و داشتن نقشه و برنامه از سوی شما دارد. جلسههای خانوادگی داشته باشید و با همدیگر مدام گفتگو کنید. در کلاسهای «موثرسازی پدر و مادر» که از سوی مشاوران روان کاو تشکیل میشود، حضور یابید و روشهای جدید تربیتی را بیاموزید.
نویسنده :دکتر شیرین نوروی - روانشناس بالینی
موضوع مقاله : پنج نکته را در تربیت کودکان
پنج نکته را در تربیت کودکان یادآوری می کنیم:
«این هفته به فرزندتان بگویید: خواهش می کنم خودت تصمیم بگیر.»
زمانی که فرزندتان در مورد انجام و یا عدم انجام کاری از شما درخواست کمک می کند، از او بخواهید که خودش مسئولیت تصمیم گیری را به عهده بگیرد.
برای مثال وقتی فرزندتان و دوستش در حال شلوغ کردن در اتاق هستند می توانید با ارائه دو راه حل: «آهسته تر بازی کنید» و یا «برای بازی بیرون بروید» آنها را به تصمیم گیری مناسب ترغیب کنید. اگر بعد از پنج دقیقه باز هم شلوغ کردند می توانید به آنها بگویید: «می بینم که راه حل دوم یعنی بیرون بازی کردن را انتخاب کرده اید.» با این شیوه رفتار نه تنها بچه ها یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند، بلکه شما هم از کوره درنمی روید و نحوه رفتار صحیح و انتخاب پیامدهای رفتاری شان را به آنها می آموزید.
«تو را دوست دارم، ولی رفتارت را دوست ندارم.»
اگر قصد دارید نظم و انضباط را طوری به فرزندتان بیاموزید که او بین خودش و اشتباهش تفاوت قائل شود این اطمینان را در او به وجود آورید که همواره «خودش» را دوست دارید ولی کاری که انجام داده است، مورد تائید شما نیست. حتی زمانی هم که رفتار مناسب و شایسته ای انجام می دهد او را به دلیل خوش رفتاری اش تشویق و تمجید کنید و برای مثال به او بگویید: «از رفتار خوبی که با خواهر کوچک ترت داشتی، خیلی راضی و خشنودم.» کودک به تدریج با انتخاب این شیوه رفتاری بین «خود» و نحوه ی رفتارش می تواند تفاوت قائل شود. سعی کنید در برابر اشتباهات کودک همواره صبور و آرام باشید و او را به خاطر ندانم کاری اش تنبیه نکنید.
«کمک کن تا مشلکم را حل کنم.»
اگر فرزندتان رفتاری دارد که همواره موجب ناراحتی و عصبانیت شما می شود، (مثل شلوغ کردن هنگام غذا خوردن یا جیغ و داد به راه انداختن هنگام خرید کردن) طوری رفتار کنید که انگار مسئله ای ذهن تان را مشغول کرده است. آنگاه از او بخواهید که در پیدا کردن راه حل به شما کمک کند، شاید از طریق در گیر کردن او با مسئله تغییر رفتار، بتوانید شلوغی او را تا حدی کنترل کنید. با انتخاب این روش او احساس می کند که به نظرش احترام گذاشته می شود و می تواند انرژی اش را در جهت دیگری که کمتر مورد مخالفت شما واقع شود به کار بندد. اگر این راه حل مؤثر واقع شد، سعی کنید در شرایط دیگری نیز از آن استفاده کنید.
«خواسته تان را روشن و واضح به فرزندتان بگویید.»
هنگامی که فرزندتان عصبانی است، ممکن است جملات و کلماتی از دهانش بیرون بیاید که حاکی از خشم و ناراحتی او باشد، مثل «از تو متنفرم»، «تو را نمی خواهم» و از این قبیل. در این حالت او فکر می کند که می تواند با پرخاشگری قدری از عصبانیت خود بکاهد. در حالی که وظیفه یک پدر و مادر آگاه این است که به او کمک کنند تا علت عصبانیت خود را پیدا کند. برای مثال «تو از این که دوستت، رازت را به همه گفته است، ناراحت شده ای.» با انجام این کار به او یاد داده اید که چگونه با احساسات منفی اش باید کنار بیاید و سعی کند با کنترل خشمش و مؤدبانه صحبت کردن، خواسته اش را- حتی اگر شما نزدش نباشید- بیان کند.
«اشخاص گوناگون نیازهای متفاوتی هم دارند»
وقتی فرزندتان در مقابل تصمیم گیری های شما جمله آشنا و همیشگی «این منصفانه نیست» را به زبان می آورد، سعی کنید این موضوع را برایش روش کنید که نمی توان با همه رفتار یکسان داشت. «عادلانه رفتار کردن» به معنی آن است که به نیازهای هر یک از اعضای خانواده به موقع رسیدگی شود. اگر یکی از بچه ها به عینک احتیاج دارد، باید برایش عینک تهیه کرد و یا اگر یکی از بچه ها در حال رشد است و پایش زودتر بزرگ می شود، طبیعی است که باید برایش کفش تهیه کرد. خرید کفش و یا عینک برای یک بچه به مفهوم آن نیست که باید برای دیگری هم کفش و عینک خرید، همان طور که وقتی یکی از بچه ها دچارعفونت گوش می شود به هردوی آنها آنتی بیوتیک نمی دهند.
روزنامه آتشکار/ خانواده و اجتماع
موضوع مقاله : کلیدهایی برای تربیت موفق
1- در مواقع ناراحتی از محیط دور شوید.
اگر فرزندتان اعمالی انجام داد که باعث ناراحتی شما شد و به اصطلاح میخواست اعصاب شما را خرد کند و یا با بیاحترامی با شما گفتوگو کند، بهترین روش این است که اتاق را ترک کنید و به او بگویید که شما در اتاق دیگری هستید و اگر پی به اشتباهش برد میتواند به آن جا بیاید و بحث را با آرامش ادامه دهد. هیچگاه سعی نکنید حالت عصبانی به خود بگیرید و یا برعکس کاری کنید که او احساس کند شما شکست خوردهاید.
2- به او بگویید دوستش دارید حتی اگر اشتباه کند.
هیچگاه به فرزندتان نگویید چقدر تو بد هستی. شما با این کار شخصیت او را خرد میکنید. به او کمک کنید تا متوجه شود شما از رفتار او ناراضی هستید و همین رفتار بد و ناشایست اوست که شما را آزرده است، نه شخص او. باید کاری کنید تا فرزندتان احساس کند که با تمام وجود عاشق او هستید و او را بیقید و شرط دوست دارید، هر چند اگر مرتکب کار اشتباهی نیز شده است. برای تنبیه کردن او سعی نکنید عشقتان را از او دریغ کنید. هر گاه نسبت به روش تربیتیتان شک داشتید، از خود بپرسید: آیا فرزندم را براساس عشق و دوستی تربیت میکنم و یا جوی ترسآور ایجاد کردهام که او از روی ترس و وحشت به حرفهای من گوش بدهد؟
3- جدی و مهربان باشید.
تصور کنید به کودک پنج سالهتان میگویید تا این ساعت وقت داری لباسهایت را بپوشی در غیر این صورت باید یا در ماشین و یا در مهد کودک این کار را انجام دهی. سعی کنید سر حرفتان بمانید. و اگر رأس ساعت مقرر این کار را تمام نکرد، او را به ماشین ببرید. مطمئن باشید و حالت عصبی به خود نگیرید، او باید در چهرهتان عشق و علاقه را ببیند ولی در عین حال متوجه شود که شما در گفتههایتان قاطع و مصمم هستید. نیازی به غر زدن و بحث کردن با او نیست. در این شرایط حتما از خودتان بپرسید: «آیا این کار را با نرمی و عشق انجام دادم و یا محیطی ترسآور برای او ایجاد کردم؟»
4- نتیجه تربیتتان را در درازمدت ببینید.
اغلب ما والدین سعی میکنیم فرزندان خود را تحت کنترل بگیریم و تنها به دنبال یافتن راه حل فوری هستیم. این موضوع باعث میشود که آنها احساس کنند تحت کنترل هستند و ما فقط به آنها زور میگوییم. ولی اگر سعی کنیم در موقع برخورد با فرزندمان لحظهای به این موضوع فکر کنیم که این روش تربیتی من ممکن است شخصیت فرزندم را در بزرگسالی تحتالشعاع قرار دهد، بیشتر در نحوه ی بر خوردمان با او دقت میکنیم. به عنوان مثال، اگر هنگام عصبانیت کودکمان را تنبیه بدنی کنیم، باید انتظار این را هم داشته باشیم که او در آینده شخصی عصبی و پرخاشگر شود و از دیگران با زور و عصبانیت هر چه میخواهد بگیرد.
5- در تصمیمگیریهایتان محکم و قاطع باشید.
اگر به او میگویید در مغازه هیچگونه شیرینی، آبنبات و شکلاتی نمیخریم، بنابراین نباید در آنجا تسلیم گریهها، خواهشها و التماسهای او بشوید. مطمئن باشید فرزندان به پدر و مادرهایی بیشتر احترام میگذارند که در اعمالشان قاطع و محکمتر باشند.
منبع : نشریه موفقیت - با تلخیص
موضوع مقاله : بررسی پرخاشگری در کودکان و نوجوانان و مقابله با آن
یکی از دلایل عمده ای که باعث پرخاشگری و گاه حتی فراتر رفته و تبدیل به شکستن هنجار ها و بزهکاری می گردد سرزنش و نکوهش های بسیار والدین در دوران کودکی و نوجوانی می باشد.سرزنش هایی که در انتها باعث از بین رفتن اعتماد بنفس کودکان نسبت به عملکرد خود می گردد و بهمین منظور دائم تلاش می کنند تا بجای برآورد و بیان خواسته های خود به خواسته های دیگران توجه کنند چون آموخته اند که عملکرد ایشان اغلب مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته و ناگزیر برای بدست آوردن نوازش از جانب والدین و نزدیکان خود می بایست اینگونه عمل کنند. متاسفانه این عملکرد والدین در بسیاری مواقع با شکست روبرو می گردد زیرا هنگا میکه کودک کاری مورد انتظار را انجام می دهند، ولی نوازش دریافت نمی کند احساس می کند که به او خیانت شده است. بهمین دلیل بعدها او دچار مشکل شده و راه حل را در گرفتن انتقام با شکستن هنجارها و یا پرخاشگر می گردد. در اینجا نمونه هایی از این موضوع در زیر ارائه شده است.
نـــوازش داده نمی شوند تا کــــودک زیاد لوس نشود
چون نوازش دریافت نمی کنند، یاد می گیرند که بعدها در زندگی نیز آن را قبول نکنند و به این ترتیب هیچوقت یاد نمی گیرند که بگویند متشکرم. حتی در عوض آن گاها می گویند " برو بابا اینکه چیزی نبود" بعبارت دیگر آنقدر به این رفتار عادت کرده است که هر عملی برای او پیش پا افتاده و نا چیز است.
غــــوره نشده مـــویـــز نشـــو
برخی از والدین از براز تحسین خودداری می کنند و حتی کلمه "آفرین" را بمنظور ایجاد انگیزه ای برای موفقیت های بزرگتر ادا نمی کنند. بدین ترتیب کودک در سراسر زندگی آینده اش از کوههای بدون قله بالا می رود و زجر سقوط در دره های بی انتها را احساس می کند، زیرا هرگز به پاداشی که انتظارش را می کشند نمی رسند. این گروه اگر چه از تلاش دست بر دار نیستند اما، خشم و ناکامی او هر دم افزایش می یابد تا آنجا که در آن غرق می شوند و بالاخره کار به مناظره و دشمنی می کشد.
مــــوفقیتهای کــــودک فهمیده نمـــــی شود
موفقیتهای کودک فهمیده نمی شود، و لذا بحساب نمی آید. کوروش مدال جایزه اول مسابقه مقاله نویسی مدرسه تحت عنوان "بهترین راه مبارزه با عدم توازن بین المللی" را به خانه آورد. اما کوروش بعدا تصادفا می شنود که مادرش ضمن صحبت به دوستی می گوید "مقاله نویسی کوروش بعد نیست". او این صحبت را بدون درک موفقیت بزرگ پسرش با دیگری درمیان می گذارد و متوجه سعی و تلاش سخت پسرش برای بدست آوردن این موقعیت بزرگ نمی گردد.
تـــو هیچـــوقت کــــاری را درست انجام نمــــی دهــــی
بعبارت دیگر آنطور که من می خواهم انجام نمی دهی. فردی سالها تلاش می کند و پس از مرارت های بسیار به درجه دکتری می رسد و در روانپزشکی تخصص می گیرد اما، یک روز که به ملاقات مادرش می رود و در گفتگویی مادرش به او می گوید "دکتر شدی خیلی خوب، اما چرا رفتی روانپزشک شدی. نمی توانستی یک تخصص بهتر بگیری". بعبارت دیگر پیام والد این است. اینطور که هستی نباش. آن چیزی باش که من همیشه در رویا هایم از تو داشتم. آخ چقدر دلم می خواست تو جراح می شدی که مردم بگویند پسر او جراح است.
کامــــــل نیســـت
مریم و فراز روزها با شوق و ذوق تمام وقت صرف می کنند تا دیوار های اتاق را رنگ تازه بزنند. سپس از پدرشان می خواهند تا بیایید و درباره کارشان نظر بدهد، درهمین حال منتظر تعریف و تمجید پدر می باشند بخاطر رنگ و نقاشی جدید اتاق اما تنها چیزی پدر می گوید این است. بد نیست البته آن گوشه سقف را هم انگار فراموش کردید.
ســـــرقت نــــوازشهـــــا
جوانی که نشان بهترین دانشجوی سال را می گیرد و با افتخار و غرور از سالن بیرون می اید با این حرف مادر روبرو می شود که پسرم برو خدا را رو شکر کن چون تمام عمر برایت دعا کردم و تو همه این تشویق ها و ستایش ها را رو مدیون خداوند هستی. در واقع پیامی که این جا ذکر می گردد این است که مادر انتظار ستایش دارد. قدردانی زمانی بی ریا بر زبان می آید که طرف مقابل خواستار آن نباشد. کودکان موقعی یاد می گیرند که از صمیم قلب بگویند متشکرم که بشنوند والدینشان از صیمیم قلب بگویند: متشکرم.
مخـــــدوش شدن نـــوازشـــــها
زیباترین و با ارزشترین مهر تایید های دیگران، در مقابل سخنان پدر و یا مادر پشیزی ارزش ندارد. مانند این جمله: آنها چی می فهمند، تازه تو زندگی ما نیستند که ببینند یا لیسانس مدرسه عالی خوبه اما اگر مثل پسر عموت رفته بودی دانشگاه هاروارد و مدرک آنجا رو می گرفتی آن یک چیز دیگه بود.
مـــوفقیتها دست کــم گـــــرفته مــــــی شوند
امیر هم کار می کند و هم به دانشگاه می رود. همچنین اعلی رغم کار تمام وقت او موفق می شود تا بورسیه تحصیلی رایگان را برای درجه دکترا در دانشگاه آکسفورد را بدست آورد. پدر امیر از این وضعیت راضی نیست و می گوید آخر می خوای بری خارج چیکار؟ اینهمه درس خوندی و ما کمکت کردیم حالا بجای اینکه بر گردی عصای دست ما برای زمان پیری باشی می خوای بری خارج. آخه این هم شد کار حسابی!!!! بلی زندگی برای تلاشگران ابدی، مبارزه ای است بی حاصل برای بدست آوردن چیزی که اصلا وجود ندارد. شاید نکات بالا در نگاه اول زیاد مهم بحساب نیاید اما واقعیت این است بسیاری ازکودکان و بزرگسالانی که در گیر پرخاشگری و ناهنجاریهای اجتماعی می گردند ریشه در گذشته دور دارند. بعبارت دیگر نمی خواهند همچون گذشته مورد سرزنش قرار گیرند و حود را بهترین نشان دهند اگر چه شاید این عملکرد در جهت منفی باشد. شما در زندگی خود چگونه عمل می کنید آیا می خواهید دیگران را شبیه خود سازید یا آنها را بگونه ای تربیت نمایید که آرزوهای شما را برآورده سازند یا اجازه می دهید خودشان باشند و از آنچه که هستند لذت ببرند اگر چه با شما تفاوت داشته باشند.
مجلـــه بهــــار ایـــران