سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برتری دانشمند بر غیر او، مانند برتری پیامبر بر امتش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

موضوع مقاله : چگونه به موفقیت کودک خود در مدرسه کمک کنیم؟

 بهره‌گیری از معلمان قابل و توانا، روشهای صحیح آموزشی و برنامه‌ریزی صحیح و با کیفیت، تضمین‌کننده ی این حقیقت هستند که هیچ کودکی در دوران تحصیل خود باز نمی‌ماند و پیشرفت وی حتمی است.

  بر خلاف این امر ، ساعات مدرسه کم و محدود هستند و مدت زمانی را که یک معلم می‌تواند به شاگردی به طور اختصاصی بپردازد معین و محدود است.

برای کسب این موفقیت، سطح تحصیلی والدین می‌توانند نقش مهمی ایفا کند چرا که هر چه والدین از سطح تحصیل بالاتری برخوردار باشند ، می‌توانند آگاهانه‌تر رفتار کرده و به کودک خود در این راستا کمک و یاری نمایند. والدین و اعضای خانواده باید فعالانه در فراگیری دانش با فرزند خود شریک باشند. تحقیقات علمی ثابت می‌کنند تلاش و همت خانواده در امر تعلیم از سطح تحصیل والدین برای موفقیت کودک در مدرسه مهم‌تر و الزامی‌تر است.

والدین می‌توانند با نشان دادن و اثبات علاقه خود به تعلیم کودکشان، علاقه فرزندشان را بیدار کرده و آنها را به جانب کشف توانایی‌های خود رهنمون سازند و در این راه تحمل هر رنج و زحمتی ارزشمند و گرانمایه است.

 اگر ما به فرآیند آموزش کودک خود کمک کنیم هیچ‌گونه شکستی پیش‌روی کودک ما قرار نمی‌گیرد و فرآیند موفقیت حتمی است.

توجه به این نکته ضروری است که همه کودکان قابلیت موفق شدن را دارند و والدین و معلمان آنها در این راه ، کمک به سزایی می‌توانند داشته باشند.

 نحوه آموزش کودکان و نیز آماده کردن آنها برای تعلیم و یادگیری ، دو موضوع اصلی در زمینه کمک برای راهیابی به موفقیت هستند. از طرف دیگر همه ما می‌دانیم که فرزندان ما دقیقا اعمال ما را الگو‌برداری می‌کنند و آنها را می‌پذیرند. اعمال مثبت ما به عنوان والد سبب افزایش اعتماد به نفس کودک به عنوان دانش‌آموز و در نتیجه افزایش بهره‌‌وری کودک در مدرسه می‌شود.

 

با اثبات این موضوع که ما برای تعلیم، ارزش قائل هستیم و با آگاهی و شناخت در زندگی رفتار می‌کنیم الگویی نمونه و قدرتمند به آنها ارائه می‌کنیم. پیوند و ارتباط محکم و صمیمی والدین با مدرسه فرزندان خود و گسترش هر چه بیشتر این رابطه دید مثبت کودک را به مدرسه افزایش داده و باعث می‌شود که وی در بین همسالان خود برجسته‌تر حضور یابد.

منبع : ماهنامه تخصصی کودک

 

 


  
  

موضوع مقاله : کودکان 4 تا 6 ساله را بهتر بشناسیم

 همه والدین دوست دارند با فرزندانشان روابط خوشایند و رضایت بخشی داشته باشند، بدین منظور لازم است توانایی های متناسب با سن فرزند خود را بشناسند. بسیاری از سوء تفاهم ها و برخوردها به این دلیل بروز می کنند که والدین توقعی بیش از توانایی فرزندشان دارند، به طور مثال انتظار دارند که یک کودک دو ساله با آنها همکاری کند و یا یک کودک سه ساله ، سریع و دقیق کارها را انجام دهد، در حالی که هیچ یک از آنها نمی توانند چنین باشند.

در این مقاله انتظاراتی که می توانیم از کودکان چهار، پنج و شش ساله داشته باشیم مطرح شده است. در این گروه سنی (به ویژه دو تا چهار سالگی) ، کودکان مقاومت و لجبازی بیشتری نشان می دهند. توصیه می شود که والدین کودکان خود را آماده کنند تا بتوانند به تدریج مسئولیت های جدید و بیشتری را بپذیرند (به تنهایی لباس بپوشند، به تنهایی دست و صورت خود را بشویند، به تنهایی حمام کنند و ...) البته آنها به کمک بزرگترها نیاز دارند ولی می توانند بیشتر کارهای روزانه خود را انجام دهند.

 بازیگوشی کردن کودک نوعی جلب توجه والدین و تقاضای محبت بیشتر است.

 زمانی که به کودک اجازه می دهیم مهارت های جدیدی را بیاموزد و به شیوه زندگی تازه ای قدم بگذارد، با مشکلات تازه ای نیز رو به رو خواهیم شد زیرا کسب مهارت های جدید با دشواری های مخصوص به خود همراه است.

 در این گروه سنی، کودکان نمی توانند سرعت عمل داشته باشند. زمان بندی و تنظیم یک برنامه روزانه فشرده برای آنان مفهومی نخواهد داشت. بازیگوشی کودکان راهی غیر مستقیم است برای جلب توجه والدین، یاری خواستن از آنان و تقاضای محبت بیشتر.

 اگر فرزند شما تقاضای کمک می کند ، بهتر است به جای این که او را وادار کنید که کارش را انجام دهد به او کمک کنید ؛ اما مراقب باشید! آیا او به کمک شما نیاز دارد؟ به طور مثال اگر فرزند چهار تا شش ساله شما برای بستن بند کفش خود از شما کمک می خواهد به او کمک کنید ؛ اما اگر روی صندلی نشسته و از شما می خواهد که کفش او را برایش ببرید تا بپوشد ، تسلیم نشوید، حتی اگر وضعیت را بدتر کند. زیرا در مدت کوتاهی او به کودکی تنبل و وابسته به شما تبدیل خواهد شد.

 راه حل دیگری که برای حل مسئله بازیگوشی کودکان مطرح می شود این است که وقت بیشتری در اختیارشان بگذارید تا کارهای روزانه را به موقع انجام دهند. اگر لازم است می توانید یک جدول مصور تهیه کنید. تصاویری از کارهایی که از صبح تا شب باید انجام دهد تهیه کنید. مثل لباس پوشیدن، غذا خوردن، مسواک زدن، کتاب خواندن و ... و روی یک پوستر بزرگ بچسبانید. می توانید از فرزند خود عکس بگیرید و آنها را در جدول مصور بچسبانید. در یک طرف جدول عکس ماه و ستاره بچسبانید که شب را نشان بدهد و در طرف دیگر عکس خورشید را بچسبانید تا نشان دهنده ی صبح و کارهای مخصوص به آن باشد. روزهای اول که کودک به جدول نگاه می کند ممکن است کمی گیج شود اما به تدریج با مسئولیت های خود آشنا خواهد شد. می توانید شب قبل لباس های او را مرتب کنید. در این مرحله باز هم بر تحسین کردن و جایزه دادن تأکید می کنیم. بداخلاقی و ترشرویی والدین تأثیر خوبی نخواهد گذاشت.

 مهمترین نکته ای که والدین باید به آن توجه کنند این است که انجام کارهای روزانه و مسئولیت های جزئی، بخش اصلی زندگی یک کودک چهار تا شش ساله را تشکیل نمی دهند بلکه بازی کردن، جالب توجه ترین بخش زندگی او به شمار می رود. او از بازی کردن با کودکان دیگر، و با کسانی که به چیزهایی نیاز دارند که او نیاز دارد، و چیزهایی را دوست می دارند که او دوست دارد لذت می برد. بازی کردن با کودکان دیگر در این سن بسیار با اهمیت است.

همیشه به خاطر داشته باشید که کودک به خودی خود از احساسات همسن و سال های خود اطلاعی ندارد، نیاز به همکاری و همدردی و کمک به آنان را درک نمی کند ؛ او باید این نوع مهارت ها را از بزرگترها بیاموزد. مهارت هایی که به او کمک می کند تا به یک موجود اجتماعی تبدیل شود. در این بخش هم تشویق و تحسین کودک راه مناسبی برای آموزش مهارت هاست. کودک نیاز به راهنمایی های شما و تمرین بیشتر دارد.

 همکاری کردن با دیگران، رعایت نوبت در بازی ها و رفتار عادلانه داشتن و حفظ آرامش ، مهارت هایی هستند که باید یاد گرفت و تنها یک اشاره کوچک شما کافیست ؛ ولی باید صبر کنید و تمرین داشته باشید تا به نتایج مطلوب برسید.

 تا سن پنج سالگی، کودکان می توانند مهارت های پایه را برای بازی های کودکانه یاد بگیرند، به ویژه آنان که از سال های قبل با بچه های هم سن و سال خود بازی می کردند . در هر صورت همه ی آموزش ها نیاز به فرصت کافی دارند.

 گفتار پایانی

اغلب والدین امروزی، احساسات خود را مانند اضطراب داشتن، نگران بودن، عجله داشتن و ... در رفتار با کودکان خود منعکس می سازند. بیشتر والدین توقع دارند که فرزندانشان پیش از آنکه آمادگی کافی را کسب نمایند فرد مسئولی باشند. از فرزندانشان می خواهند که خوش اخلاق و مؤدب باشند، با بچه های دیگر مشغول بازی شوند، همکاری داشته باشند، مفید باشند، سریع راه بروند، سریع صحبت کنند و ... و بالاخره به سرعت رشد کنند و بزرگ شوند.

 در حالی که کسب همه مهارت های فوق نیاز به فرصت کافی دارند. دانشمندان معتقدند که بزرگ شدن فرآیندی آرام تر و پربارتر از آن چیزی است که واقعاً هست.

 بهتر است که فشارها را از روی فرزندانمان برداریم و به آنها فرصت کافی بدهیم تا بتوانند به آرامی و با کاردانی در مراحل رشد خود قدم بردارند.

 


  
  

موضوع مقاله : 8 نکته‌ ی کلیدی برای اینکه بتوانیم پدر و مادر خوبی باشیم

 - باید همواره و به خصوص در زمان رفتار تنبیهی، به او بفهمانید و در عمل نشان دهید که مانند همیشه دوستش دارید. ولی آن «رفتار» به‌خصوص او را دوست نداشته‌اید؛ پس اگر به دلیل رفتار ناپسندش می‌خواهید او را از تماشای تلویزیون محروم کنید، به‌طور حتم مودبانه و به آرامی بگویید:«خیلی متاسفم که نمی‌توانم بگذارم تلویزیون ببینی»

  2 - در فرصت‌های مناسب و با عطوفت به او بگویید که کدام‌یک از کارها و رفتار او را نمی‌پسندید و کدا‌م‌ها را درست و پسندیده می‌دانید؛ آن‌گاه از خودش بخواهید که بگوید درباره‌ی «تغییر رفتار ناپسندش» چه پیشنهادی دارد و چه‌طور می‌تواند این کار را عملی کند.

 3- شما الگوی کاملی برای بچه‌ها هستید؛ بنابراین هر لحظه و هر زمان مواظب کارها، رفتار، گفتار و عقاید خود باشید.

 فرزندان در آینده هر چه بشوند، نتیجه‌ای مستقیم از رفتار و کردار گذشته و حال خود شما خواهند بود و در این باره مسوولیت، به‌طور کامل با شماست و نه هیچ‌کس دیگر، حتی خودش.

 4 - انتظار‌ها و رفتار خود را متناسب با سن بچه‌ها تنظیم و تثبیت کنید. به عنوان نمونه، از نوجوان خود باید انتظاری متفاوت از دیگر بچه‌های بزرگ‌تر یا کوچک‌تر خود داشته باشید و احترامی متناسب با سن و شان او نشان دهید؛ اگر چه این احترام باید نسبت به بچه‌های کوچکتر هم وجود داشته باشد.

 5 - وقتی متوجه شدید که فرزندتان برای جلب توجه شما و دریافت «توجه منفی» کار نامناسب یا حرکت نادرستی می‌کند، در آن لحظه به هیچوجه به او توجه نکنید و بی‌اعتنا بمانید؛ اما مراقب باشید که به محض نشان دادن رفتاری مثبت، صددرصد به او محبت و توجه کنید.

 6- بسیاری از پدران و مادران تصور می‌کنند که به دلیل رفتار نامناسب بچه‌هاست که کنترل خود را از دست داده و به اصطلاح از کوره در رفته‌اند؛ این تلقی اشتباهی است؛ چرا که در واقع به این دلیل عصبانی شده‌‌اید که کنترلی بر رفتار خود ندارید و سررشته‌ی عملکردتان در دست خودتان نیست.

  در لحظه‌های عصبانیت، دوستانه و بدون ابراز هر گونه خشم و عصبانیت در رفتار یا چهره، بی‌درنگ محل را ترک کنید، نوشیدنی خنکی بیاشامید، نفس عمیقی بکشید و با خودتان در این باره صحبت کنید که چگونه می‌توانید ناراحتی، خشم و عصبانیت خویش را نشان ندهید.

  این یک اصل کلی و دائمی است که: «اگر کنترل خود را در دست خود نداشته باشید، فرزندتان به سرعت کنترل رفتار شما را به دست خواهد گرفت و از این بازی (عصبانی کردن شما)، لذت خواهد برد.» بنابراین، مرتب سعی خواهد کرد شما را در این چاله بیندازد تا سرانجام در برابر او تسلیم شوید.

 7 - تغییر رویه‌ی فرزند شما، هم‌زمان با تغییر رفتارهای شما، اما به شیوه‌هایی که در بالا گفته شد، به تدریج صورت گرفته و به طور قطع، تغییر خواهد کرد؛ اما این روند، یک شبه نیست و احتیاج به صبر، حوصله، گذر زمان و داشتن نقشه و برنامه از سوی شما دارد. جلسه‌های خانوادگی داشته باشید و با همدیگر مدام گفتگو کنید. در کلاس‌های «موثرسازی پدر و مادر» که از سوی مشاوران روان کاو تشکیل می‌شود، حضور یابید و روش‌های جدید تربیتی را بیاموزید.

 نویسنده :دکتر شیرین نوروی - روانشناس بالینی

 


  
  

موضوع مقاله : پنج نکته را در تربیت کودکان

  پنج نکته را در تربیت کودکان یادآوری می کنیم:

 «این هفته به فرزندتان بگویید: خواهش می کنم خودت تصمیم بگیر.»

 زمانی که فرزندتان در مورد انجام و یا عدم انجام کاری از شما درخواست کمک می کند، از او بخواهید که خودش مسئولیت تصمیم گیری را به عهده بگیرد.

  برای مثال وقتی فرزندتان و دوستش در حال شلوغ کردن در اتاق هستند می توانید با ارائه دو راه حل: «آهسته تر بازی کنید» و یا «برای بازی بیرون بروید» آنها را به تصمیم گیری مناسب ترغیب کنید. اگر بعد از پنج دقیقه باز هم شلوغ کردند می توانید به آنها بگویید: «می بینم که راه حل دوم یعنی بیرون بازی کردن را انتخاب کرده اید.» با این شیوه رفتار نه تنها بچه ها یاد می گیرند که چگونه رفتار کنند، بلکه شما هم از کوره درنمی روید و نحوه رفتار صحیح و انتخاب پیامدهای رفتاری شان را به آنها می آموزید.

 «تو را دوست دارم، ولی رفتارت را دوست ندارم.»

  اگر قصد دارید نظم و انضباط را طوری به فرزندتان بیاموزید که او بین خودش و اشتباهش تفاوت قائل شود این اطمینان را در او به وجود آورید که همواره «خودش» را دوست دارید ولی کاری که انجام داده است، مورد تائید شما نیست. حتی زمانی هم که رفتار مناسب و شایسته ای انجام می دهد او را به دلیل خوش رفتاری اش تشویق و تمجید کنید و برای مثال به او بگویید: «از رفتار خوبی که با خواهر کوچک ترت داشتی، خیلی راضی و خشنودم.» کودک به تدریج با انتخاب این شیوه رفتاری بین «خود» و نحوه ی رفتارش می تواند تفاوت قائل شود. سعی کنید در برابر اشتباهات کودک همواره صبور و آرام باشید و او را به خاطر ندانم کاری اش تنبیه نکنید.

«کمک کن تا مشلکم را حل کنم.»

  اگر فرزندتان رفتاری دارد که همواره موجب ناراحتی و عصبانیت شما می شود، (مثل شلوغ کردن هنگام غذا خوردن یا جیغ و داد به راه انداختن هنگام خرید کردن) طوری رفتار کنید که انگار مسئله ای ذهن تان را مشغول کرده است. آنگاه از او بخواهید که در پیدا کردن راه حل به شما کمک کند، شاید از طریق در گیر کردن او با مسئله تغییر رفتار، بتوانید شلوغی او را تا حدی کنترل کنید. با انتخاب این روش او احساس می کند که به نظرش احترام گذاشته می شود و می تواند انرژی اش را در جهت دیگری که کمتر مورد مخالفت شما واقع شود به کار بندد. اگر این راه حل مؤثر واقع شد، سعی کنید در شرایط دیگری نیز از آن استفاده کنید.

 «خواسته تان را روشن و واضح به فرزندتان بگویید.»

  هنگامی که فرزندتان عصبانی است، ممکن است جملات و کلماتی از دهانش بیرون بیاید که حاکی از خشم و ناراحتی او باشد، مثل «از تو متنفرم»، «تو را نمی خواهم» و از این قبیل. در این حالت او فکر می کند که می تواند با پرخاشگری قدری از عصبانیت خود بکاهد. در حالی که وظیفه یک پدر و مادر آگاه این است که به او کمک کنند تا علت عصبانیت خود را پیدا کند. برای مثال «تو از این که دوستت، رازت را به همه گفته است، ناراحت شده ای.» با انجام این کار به او یاد داده اید که چگونه با احساسات منفی اش باید کنار بیاید و سعی کند با کنترل خشمش و مؤدبانه صحبت کردن، خواسته اش را- حتی اگر شما نزدش نباشید- بیان کند.

 «اشخاص گوناگون نیازهای متفاوتی هم دارند»

  وقتی فرزندتان در مقابل تصمیم گیری های شما جمله آشنا و همیشگی «این منصفانه نیست» را به زبان می آورد، سعی کنید این موضوع را برایش روش کنید که نمی توان با همه رفتار یکسان داشت. «عادلانه رفتار کردن» به معنی آن است که به نیازهای هر یک از اعضای خانواده به موقع رسیدگی شود. اگر یکی از بچه ها به عینک احتیاج دارد، باید برایش عینک تهیه کرد و یا اگر یکی از بچه ها در حال رشد است و پایش زودتر بزرگ می شود، طبیعی است که باید برایش کفش تهیه کرد. خرید کفش و یا عینک برای یک بچه به مفهوم آن نیست که باید برای دیگری هم کفش و عینک خرید، همان طور که وقتی یکی از بچه ها دچارعفونت گوش می شود به هردوی آنها آنتی بیوتیک نمی دهند.

 روزنامه آتشکار/ خانواده و اجتماع


  
  

موضوع مقاله : کلیدهایی برای تربیت موفق

1- در مواقع ناراحتی از محیط دور شوید.

 اگر فرزندتان اعمالی انجام داد که باعث ناراحتی شما شد و به اصطلاح می‌خواست اعصاب شما را خرد کند و یا با بی‌احترامی با شما گفت‌وگو کند، بهترین روش این است که اتاق را ترک کنید و به او بگویید که شما در اتاق دیگری هستید و اگر پی به اشتباهش برد می‌تواند به آن جا بیاید و بحث را با آرامش ادامه دهد. هیچ‌گاه سعی نکنید حالت عصبانی به خود بگیرید و یا برعکس کاری کنید که او احساس کند شما شکست خورده‌اید.

 2- به او بگویید دوستش دارید حتی اگر اشتباه کند.

 هیچ‌گاه به فرزندتان نگویید چقدر تو بد هستی. شما با این کار شخصیت او را خرد می‌کنید. به او کمک کنید تا متوجه شود شما از رفتار او ناراضی هستید و همین رفتار بد و ناشایست اوست که شما را آزرده است، نه شخص او. باید کاری کنید تا فرزندتان احساس کند که با تمام وجود عاشق او هستید و او را بی‌قید و شرط دوست دارید، هر چند اگر مرتکب کار اشتباهی نیز شده است. برای تنبیه کردن او سعی نکنید عشق‌تان را از او دریغ کنید. هر گاه نسبت به روش تربیتی‌تان شک داشتید، از خود بپرسید: آیا فرزندم را براساس عشق و دوستی تربیت می‌کنم و یا جوی ترس‌آور ایجاد کرده‌ام که او از روی ترس و وحشت به حرف‌های من گوش بدهد؟

 3- جدی و مهربان باشید.

 تصور کنید به کودک پنج ساله‌تان می‌گویید تا این ساعت وقت داری لباس‌هایت را بپوشی در غیر این صورت باید یا در ماشین و یا در مهد کودک این کار را انجام دهی. سعی کنید سر حرف‌تان بمانید. و اگر رأس ساعت مقرر این کار را تمام نکرد، او را به ماشین ببرید. مطمئن باشید و حالت عصبی به خود نگیرید، او باید در چهره‌تان عشق و علاقه را ببیند ولی در عین حال متوجه شود که شما در گفته‌های‌تان قاطع و مصمم هستید. نیازی به غر زدن و بحث کردن با او نیست. در این شرایط حتما از خودتان بپرسید: «آیا این کار را با نرمی و عشق انجام دادم و یا محیطی ترس‌آور برای او ایجاد کردم؟»

  4- نتیجه تربیت‌تان را در درازمدت ببینید.

 اغلب ما والدین سعی می‌کنیم فرزندان خود را تحت کنترل بگیریم و تنها به دنبال یافتن راه حل فوری هستیم. این موضوع باعث می‌شود که آن‌ها احساس کنند تحت کنترل هستند و ما فقط به آن‌ها زور می‌گوییم. ولی اگر سعی کنیم در موقع برخورد با فرزندمان لحظه‌ای به این موضوع فکر کنیم که این روش تربیتی من ممکن است شخصیت فرزندم را در بزرگسالی تحت‌الشعاع قرار دهد، بیشتر در نحوه ی بر خوردمان با او دقت می‌کنیم. به عنوان مثال، اگر هنگام عصبانیت کودک‌مان را تنبیه بدنی کنیم، باید انتظار این را هم داشته باشیم که او در آینده شخصی عصبی و پرخاشگر شود و از دیگران با زور و عصبانیت هر چه می‌خواهد بگیرد.

 5- در تصمیم‌گیری‌های‌تان محکم و قاطع باشید.

 اگر به او می‌گویید در مغازه هیچ‌گونه شیرینی، آب‌نبات و شکلاتی نمی‌خریم، بنابراین نباید در آن‌جا تسلیم گریه‌ها، خواهش‌ها و التماس‌های او بشوید. مطمئن باشید فرزندان به پدر و مادرهایی بیشتر احترام می‌گذارند که در اعمال‌شان قاطع و محکم‌تر باشند.

 منبع : نشریه موفقیت - با تلخیص

 


  
  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >