نوروز، جشن رویش مجدد جهان
آمدت نوروز و آمد جشن نو روزی فرا کامکارا، کار گیتی تازه از سر گیر باز(منوچهری) همسویی نوروز با بهار عطرآگین، این بزرگترین عید ایرانیان کهن را به آئینی ورجاوند و ماندگار تبدیل کرد؛ و با طلوع اسلام عید نوروز رونق بیشتری یافت و خود با آموزه های اسلام راستین هماهنگ کرد. پیرامون پیدایی نوروز مورخان و پژوهندگان سخن ها گفته اند. در شاهنامه فردوسی و داستانهای دیگر و بخشی از اوستا آمده است که جمشید اولین کسی بود که نوروز را جشن گرفت. جمشید، پسر تهمورث دیوبند، نخست، جم نامیده می شد، اما مردم پسوند «شید» به مفهوم درخشندگی به آن افزودند تا بر تابندگی و نورانیت چهره او تاکید کرده باشند. به مرور نوروز در انحصار اولیای جامعه می افتد و رونق بیشتری می گیرد. سلاطین بعد از جمشید، هر یک بر سنتهای شاهانه نوروز چندان می افزایند که جایی برای مردم نمی ماند و جامعه به دست فراموشی سپرده می شوند و نوروز تنها برای پادشاهان جشن گرفته می شود. می گویند در زمان انوشیروان و نیز در اواخر دوران ساسانیان، شش تا دوازده روز از سال نو صرفا در انحصار پادشاهان و اعوان و انصارشان بود و فقط در روزهای ششم یا سیزدهم نوروز بود که جشن عمومی بر پا می شد و مردم به شادمانی می پرداختند. در چنین روزهائی شاه بار عام می داد و مردم را به حضور می پذیرفت تا با هدایایی که به اجبار از آنان می گرفت گنج های خسروانی را فزونی بخشد. مؤلف «محاضرات الادباء»، درباره پیدائی نوروز می نویسد: «خلیفه مامون پیرامون چگونگی نوروز از اطرافیانش پرسید و چون جوابی نشیند، گفت اصل نوروز در این است که ابرویز(پرویز) مناطق ایرانشهر را آباد کرد و از آنجا که این آبادانی در نوروز رخ داد، عید گرفتن در آن روز باب شد...» پژوهندگان بر این نکته اصرار دارند که ایرانیان باستان از دو منظر گونه گون به نوروز نگریسته اند: برخی می گفتند خداوند در نوروز نور را آفرید و برخی دیگر زمان به گردش درآمدن فلک در گذشته های دور را نوروز می نامیدند. بیرونی می گوید: «از عادات پادشاهان ایران است که در روز اول عید نوروز به مردم بار عام دهند و به آنان خوبی کنند. در روز دوم، دهگانها و خانواده های دربار شرف حضور می یابند. بزرگان و مؤبدان در روز سوم می آیند. روز چهارم اهل خانه و مقربین و اطرافیان حاضر می شوند و روز پنجم به فرزندگان و تربیت یافتگان شاه تعلق داشت و ...» ابن المقفع نیز آورده است: «از عادات ایرانیان این بوده است که از شب قبل از تحویل سال نو، جوان خوش سیمائی را بر در اندرونی شاه می گمارند و جوان با دمیدن خورشید بدون کسب اجازه به نزد شاه می رفت. و شاه نیز می پرسید تو کیستی و از کجا آمده ای و کجا را می خواهی و نامت چیست و چرا آمده ای و با خود چه داری؟ و جوان می گفت: من منصور و نامم مبارک است و سوی خدا آمده ام و ملک سعادتمند می خواهم. با خوشی و سلامتی وارد شده ام و سال نو با من است. سپس جوان می نشست و مردی با طبق نقره محتوی گندم، جو، نخود، ارزن، کنجد، برنج، شکر، درهم و دینار وارد می شد و طبق را در مقابل شاه بر زمین می گذاشت. با آمدن وزیر، مامور مالیات و مامور کمکها و سر آخر بعضی از مردم، شاه نان بزرگ فرآورده از حبوبات را بین خود و دیگران پخش می کرد و خطاب به حاضران می گفت: امروز، روز نو از ماه نو از سال نو است و آنچه را زمان کهنه کرده، باید تازه و نو کنیم.» ابوریحان بیرونی در التفهیم می نویسد: «نوروز چیست؟ نخستین روز است از فروردین ماه، و زاین جهت روز نو نام کردند، زیراک پیشانی سال نو است و آنچ از پس اوست ازین پنچ روز همه جشن هاست. و ششم فرودین ماه نوروز بزرگ دارند. زیراک خسروان بدان پنج روز حق های حشم و گروهان {و بزرگان} بگزاردندی و حاجتها روا کردندی، آنگاه بدین روز ششم خلوت کردندی خاصگان را. و اعتقاد پارسیان اندر نوروز نخستین آن است که اول روزی است از زمانه، و بدو فلک آغازید گشتن.»1 وی همچنین در کتاب «الاثار الباقیه عن القرون الخالیه» پیرامون نوروز می نویسد: «نخستین روز- فروردین ماه – روز نوروز است که اولین روز سال نو است و نام پارسی آن بیان کننده این معنی است ... نوروز را دلیل پیدایش و آفرینش جهان دانستند و گفته اند در این روز بود که خداوند افلاک را پس از آنکه مدتی ساکن بودند، به گردش درآورد و ستارگان را پس از چندی توقف گردانید و آفتاب را برای آنکه اجزای زمان از سال و ماه و روز به آن شناخته شود، آفرید، پس از آنکه این امر پنهان بود و آغاز شمارش از این روز شد و گفته اند خداوند عامل سفلی را در این روز آفرید و کیومرث در این روز به شاهی رسید و این روز جشن او بود که به معنای عید اوست و نیز گفته اند خداوند در این روز خلق را آفرید و این روز و مهرگان تعیین کننده زمان هستند، چنانکه ماه و آفتاب فلک را تعیین می کنند. «عبدالصمد بن علی» در روایتی که به جد خود «ابن عباس» آن را می رساند، نقل می کند که در نوروز جامی سیمین که پر از حلوا بود، برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید که این چیست؟ گفتند امروز، روز نوروز است. پرسید که نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان است. فرمود آری در این روز بود که خداوند عسکره را زنده کرد. پرسیدند عسکره چیست؟ فرمود عسکره هزاران مردمی بودند که از ترس مرگ ترک دیار کرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند، سپس آنان را زنده کرد و ابرها را امر فرمود که به آنان ببارد از این روست که پاشیدن آب در این روز رسم شده سپس از آن حلوا تناول کرد و جام را میان اصحاب خود قسمت کرده و گفت: کاش هر روزی برای ما نوروز بوده و برخی می گویند که چون «سلیمان بن داود» انگشتر خویش را گم کرد، سلطنت از دست او بیرون رفت، ولی پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را بیافت و پادشاهی و فرماندهی بر او برگشت و مرغان بر دور او گرد آمدند. ایرانیان گفتند نوروز آمد، یعنی روزی تازه بیامد و سلیمان باد را امر کرد که او را حمل کند و پرستویی در پیش روی او پیدا شد که می گفت: ای پادشاه مرا آشیانه ای است که چند تخم در آن است از آن سوتر رو که آشیان مرا درهم مشکنی. پس سلیمان راه خود را کج کرد و چون از تخت خود که بر باد حرکت می کرد، فرود آمد، پرستو با منقار خویش قدری آب آورد و بر روی سلیمان پاشید و یک ران ملخ نیز هدیه آورد و از اینجاست که مردم در نوروز به یکدیگر آب می پاشند و پیشکشی ها به نزد هم می فرستند و علمای ایران می گویند که در این روز ساعتی است که فیروز فرشته ارواح را برای انشای خلق می راند و فرخنده ترین ساعات آن، ساعات آفتاب است و در صبح نوروز فجر و سپیده به منتها نزدیکی خود به زمین می رسد و مردم به نظر کردن بر آن تبرک می جویند و این روز، روز مختاری است، زیرا که نام این روز «هرمزد» است که اسم خداوند تعالی است که آفریدگار و صانع و پرورنده دنیا و اهل آن است و او کسی است که واصفان توانا نیستند که جزئی از اجزای نعمتهای او را توصیف کنند...»
استقبال از نوروزمردم تدارک نوروز را حدود از دو هفته مانده به پایان سال آغاز می کنند. طبق سنت متداول وسایل خانه را جابه جا می کنند و دست به خانه تکانی می زنند تا غبار از چهره اثاثیه منزل بروبند. به تناسب بضاعت و وسع خانواده، لباس خریداری می شود و به نشانه سرسبزی و خرمی، دانه های گندم را در ظروفی می کارند تا سبز شود.
چهارشنبه سوریسه شنبه آخر سال را چهارشنبه سوری می نامند. چهارشنبه سوری یکی از آئین های کهن مردم ما است. طبق آئین های نوروزی، در این روز مردم از روی آتش می پرند و می گویند: زردی من از تو، سرخی تو از من، سردی من از تو، گرمی تو از من. بعد از آن که آتش خاکستر شد، اهالی همراهی کنند تا خاکسترها در سر راههای اصلی پخش شود و سپس قاشق زنی آغاز می شود. در بین اهالی این طور رسم است که چهره خود را بپوشانند و از صاحبخانه طلب آجیل مشگل گشا و شیرینی کنند و مریدان نیز برای مراد گرفتن فالگوش می ایستند تا با تفسیر حرفهای دیگران سرنوشت خود را در سال نو تعبیر کنند. البته بازار نذر و نیاز هم رونق خود را دارد.
میز نوروز، حاجی فیروز آتش افروزعناوین فوق که شاید برای نسل امروز تازگی داشته باشد از رسوم نوروز بود که به مرور ایام دستخوش تغییر شد و رفته رفته به دست فراموشی سپرده شد. حاجی فیروز در این میان پایدارتر از بقیه بود و هنوز هم در بعضی از محلات تهران و شهرستانها در حول و حوش نوروز فعالیت دارد. آتش افروز که به عنوان یک پای دیگر یک جمع نمایشی با شعبده بازی و آکروبات، مردم را به خود جلب می کرد نیز این روزها جز نامی - در تاریخ تئاتر - از خود به جای نگذاشته است. گاه دیده می شد که حاجی فیروز و آتش افروز با همراهی یک میمون و خرس برنامه خود را اجرا می کردند. میرنوروز نیز در شمار بازیهای نمایشی نوروز بود و از دو روز به عید مانده تا سیزدهم نوروز دوام می آورد. میرنوروز روزی که مرحله ای از ابهت رسیده بود که جهت القای حس و حال عظمت نمایش خود، با شتر می آمد و هر جا که شتر توقف می کرد، صاحبخانه ملزم به پذیرائی از میر نوروز و همراهانش به صرف شام و ناهار بود.
سیزده بدرخیلی ها معتقدند که عدد 13 نحس است و با این پیش زمینه به جای عدد سیزده از 1+12 استفاده می کنند. اما سیزده بدر از «نحوست» عدد سیزده تاثیر پذیرفته است و مردم در این روز سعی می کنند از خانه خود بیرون بروند و به زعم خود نحوست سیزده را در صحرا به در کنند. در روز سیزده نوروز، مردم اوقات خود را در دل سبزه و گیاه سر می کنند و حتی برای دختران دم بخت خود فالی می گیرند و دختران هم با گره زدن سبزه ها آرزو می کنند که تا سال دیگر در خانه شوهر و بچه بعل باشند. از رسوم منقرض شده این روز، شکستن کاسه و کوزه است که سابقا از عادات اشراف بود و به این وسیله مایه یمن و برکت را یافته بودند. ناهار سیزده بدر به زبان خودمانی همان آش رشته معروف است که همراه غذاهای دیگری و از جمله شامی، فسنجان، سبزی پلو، کوکو، ماهی و ... صرف می شود. از بازیهایی هم که در این روز از بزرگ و کوچک به آن اشتغال دارند، همان بازیهای سنتی بچه ها از قبیل گل یا پوچ، گرگم به هوا، قایم باشک، خلاصی، الک دولک، یادم تو را فراموش و... است. |
نوروز در استان خراسان ایران حسینعلی پور افضلی نوروز یکی از بزرگترین و کهنترین آیینهای باستانی ایران زمین و دارای قدمت چند هزار ساله میباشد که پس از ظهور تمدن بزرگ اسلامی ،به تدریج مورد پذیرش مسلمانان قرار گرفته و با فرهنگ و تمدن اسلام تلفیقی ناگسستنی یافته است . این عید قرنها قبل از زرتشت وجود داشته و در ابتدا یک جشن ملی و باستانی بوده است و لیکن بعدها به سبب بروز برخی حوادث که وقوع آنها مصادف با نوروز بوده و مخصوصاً روایاتی که در باب این حوادث از قول برخی از ائمه اطهار (ع) در کتب اخبار و احادیث نقل شده است ، این عید جنبه دینی و مذهبی به خود گرفته و جلال و عظمت بیشتری یافته است. بعد از اسلام نیز نوشتههایی محققانه در این مورد از طرف دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی ،ثعالبی ،کسروی، بیهقی ،دمشقی و قزوینی ارائه شده است . در مورد وجه تسمیه نوروز ،بعضی از محققان پیدایش آن را به جمشید نسبت میدهند و در این باره مینویسند: پس از آنکه جمشید دست بدان را از بد و دست بیدادگران را از بیداد کوتاه کرد و آیین زندگی را به مردم آموخت ،بر تختی گوهر نشان نشست و دیوان او را «از هامون به گردون » بردند و مردم به شکرانه این پیروزی یعنی غلبه حق بر ظلم و بیداد چنین روزی را جشن گرفتند و آن روز را نوروز خواندند. ابوریحان در التفهیم نوشته: از رسمهای پارسیان یکی نوروز است و آن نخستین روز است از فروردین ماه و از این جهت روزِ نو نام کردند ،زیرا که پیشانی سال نو است. برخی هم میگویند که چون سلیمان بن داود انگشتر خویش را گم کرد، سلطنت از دست او بیرون رفت ،ولی پس از چهل روز بار دیگر انگشتر خود را بیافت و پادشاهی و فرماندهی بدو بازگشت و مرغان بر گرد وی جمع آمدند و ایرانیان گفتند: «نوروز آمد». (1) نوروز دراسلام نوروز از جمله اعیادی است که مورد قبول اسلام قرار گرفته و پس از ورود اسلام به ایران رنگ و بوی اسلامی به خود گرفته است . ظاهراً پس از اسلام نخستین خلیفهای که برگزاریِ دوباره این مراسم را معمول کرد، منصور عباسی بود که به احیای مستقیم رسوم کهن رسمیت بخشید. بهترین منابع موجود و در دسترس برای آگاهی از چگونگی برگزاری نوروز در ایران باستان، آثار و نوشتههای عربی و مهمترین آنها کتاب معروف «ابوریحان بیرونی» است که در سال 380 ه نگارش یافته و نویسندگان دیگری مانند قزوینی و دمشقی مطالبی بر آن افزودهاند.(2) روایاتی که علما در کتب معتبر درباره نوروز نقل کردهاند باعث شده که مردم برای این جشن اهمیت زیادی قائل شوند. به عنوان مثال از حضرت صادق علیه السلام نقل شده است که در این روز ،کشتی نوح بر کوه جودی به زمین نشست ،و نیز روایت کردهاند که خلقت عالم در چنین روزی انجام پذیرفته و حضرت ابراهیم (ع) در این روز علیه بتها قیام نموده است. موسی (ع) نیز در این روز بنی اسرائیل را از قید بندگی و اسارت نجات داده و از نیل گذشته است، و پیامبر اسلام (ص) نیز در همین روز به پیغمبری مبعوث گردیده است . حتی در برخی از کتب آمده است که حضرت قائم امام زمان (ع) در چنین روزی ظهور خواهد کرد. (3) این روایات نه تنها نوروز را در نظر ایرانیان عزیزتر کرد بلکه موجب دوام و بقای آن نیز شد. اما عظمت نوروز و به پا داشتن جشن با شکوه آن در قرون اولیه پیدایش اسلام وقتی بیشتر شد که عدهای از دانشمندان و فضلای ایرانی به کتب اخبار و احادیث و گاهشماری استناد جسته و گفتند: روزی که حضرت علی بن ابیطالب (ع) به جانشینی پیغمبر اسلام (ص) برگزیده شد و بر مسند خلافت نشست مصادف با نوروز بوده است. به دنبال این عقیده عدهای از ایرانیان که به اصول و احکام دین اسلام علاقهمند و از آداب و سنن ملی و باستانی خود دور شده بودند ،به نوروز و آیین پر شکوه آن توجه نمودند و در برگزاری این جشن بزرگ و زنده نگهداشتن رسوم و آیین آن کوشیدند . نوروز در خراسان در خراسان همه از بزرگ و کوچک و فقیر و غنی به آداب و رسوم نوروز پایبند و علاقهمند هستند و در اجرای سنن باستانی این عید ملی سخت میکوشند. از چند هفته به نوروز مانده جنبشی خاص در مردم پدید میآید ،همه در فکر تهیه لباس نو به این سوی و آن سوی میروند. همه خانه تکانی میکنند، جامهها را میشویند ،فرشها را میتکانند و از تمام اثاث خانه گرد میزدانید تا در شب عید و موقع تحویل سال ،همه اطاقها و زوایای خانه پاک و پاکیزه باشد . آداب و رسوم مربوط به نوروز در خراسان تقریباً همانند بقیه نقاط ایران زمین میباشد ؛ از قبیل، هفت سین و دعا و دید و بازدید و نظافت و غیره. ولی آنچه که یک ویژگی خاص به این مراسم در خراسان بخشیده وجود مقدس و پر برکت حرم مطهر حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا (ع) در این خطه است که مورد عنایت تمامی شیعیان ایران و اسلام بوده و همه ساله میلیونها زائر مشتاق به هنگام تجدید سال روی به این بارگاه منور آورده و به هنگام تحویل سال در حرم آن بزرگوار و در کنار مضجع شریف آن حضرت به دعا و نیایش میپردازند و برای سلامتی و موفقیت خود و بستگانشان از آن واسطه فیض درخواست یاری میکنند. شکوه و عظمتی که در این ایام و مخصوصاً به هنگام تحویل سال در آنجا وجود دارد مثال زدنی و در دیگر نقاط بی نظیر و بیهمتاست. در این ایام مشهد پذیرای میلیونها میهمان زائر از سراسر میهن ایران و نیز از سایر نقاط جهان است که خود رونق خاصی به مراسم نوروزی در این شهر مقدس میبخشد. اما در بقیه شهرهای خراسان وقتی لحظه تحویل سال نزدیک میشود عدهای به مسجد میروند تا دعا کرده و از برکت آن دعا در تمام مدت سال از خطرات مصون و غرق در نعمت گردند. آنان دعا میخوانند و میگویند: یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال ،حول حالنا الی احسن الحال . عدهای دیگر عسل به دهان میگذارند تا در طی سال هم اعتدال مزاج پیدا کنند و هم اخلاق خوش و شیرین داشته باشند. در خانوادههای خراسانی خصوصاً در روستاها رسم است که دو سه روز قبل از تحویل سال مقدار زیادی نان خانگی میپزند تا نان مورد احتیاج اهل خانه در سیزده روز اول سال از بازار خریده نشود.(4) در روز سیزده بدر .مردم عموماً ناهار را در صحرا صرف میکنند و آنچه آجیل و شیرینی از ایام عید باقی مانده است در آن روز به مصرف میرسانند . گردشگاههای مهم خراسان نیز در روز سیزده بدر بسیار زیاد و باصفاست . عید نوروز دارای آداب و عبادات خاص خود میباشد که در کتاب مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی ذکر شده است (5) ،به عنوان حسن ختام سخنانی از حضرت امام (ره) را میآوریم آنجا که میگویند: در اعیادی که اسلام به ما عنایت فرموده است ،در همه آن اعیاد آنچه که انسان ملاحظه میکند همهاش مسأله ذکر و دعاست، نماز است، روزه است، ذکر است ،دعاست و در این عید هم که عید ملی است و اسلامی نیست ،لکن اسلام هم با آن مخالفت ندارد ، باز میبینیم که در روایتی که وارد شده، از آداب این روز ،روزه گرفتن است، از آداب این روز دعا کردن است ،نماز خواندن است و این به ما میفهماند که ملتی که بخواهد به راه راست برود،... باید در عیدش و غیر عیدش تذکر داشته باشد، ذکر خدا بکند، یاد خدا داشته باشد ،برای خدا باشد. (6) پی نوشتها : 1ـ آثار الباقیه (ابوریحان بیرونی) چاپ تهران / 240 به نقل از عقاید و رسوم / 91 2ـ ویژه نامه نوروز 75 (جدول) ص 29 3ـ ر.ک بحارالانوار چاپ امین الضرب 206 / 14 ـ وسایل الشیعه 289 / 5 4ـ عقاید و رسوم مردم خراسان 109 5ـ مفاتیح الجنان 297 6ـ صحیفه نور 215 / 17
|
عید نوروز یکى از سنتهاى ملى و اعیاد ایرانیان است، که از دیرباز مورد توجه بوده و قوم ایرانى ارزش و اهمیتخاصى براى این عید قائل بوده است.
اما براى کسانى که معتقدند همه چیز را باید از منتظر دین مورد بررسى و نفى و اثبات قرارداد، این پرسش مطرح است، که آیا دین اسلام و پیشوایان دین نسبتبه این موضوع موضعگیرى خاصى داشتهاند یا خیر؟ آیا مىتوان از فنون دینى به چیزى دستیافت که دلالتبر تایید و یا رد این سنت ایرانى از سوى پیشوایان دین کند.
در مجموع مىتوان گفت که ما در متون روایى شیعه، در موضوعیادشده با دو دسته روایت روبرو هستیم; دسته نخست، روایاتى که سنت ایرانى نوروز، در آنها مورد تایید قرار گرفته و «روزنوروز» مبارک قلمداد شده است. دسته دوم; روایاتى که این سنت را تایید نکرده و آن را سنتى خلاف اسلام شمردهاند.
در اینجا براى آشنایى شما عزیزان به نمونههایى از دو دسته روایات اشاره مىکنیم.
معلىبن خنیس از امام صادق (ع)، روایتى را نقل کرده که در آن ضمن بزرگداشت نوروز، وقایع مختلف تاریخى برنوروز منطبق شده است. متن روایتیادشده از این قرار است:
معلى بن خنیس قال: دخلت على الصادق جعفربن محمد، علیهالسلام، یوم النیروز فقال، علیهالسلام، اتعرف هذا الیوم؟ قلت: جعلت فداک، هذا یوم تعظمه العجم و تتهادى فیه، فقال ابوعبدالله الصادق، علیهالسلام، والبیت العتیق الذى بمکة ما هذا الامر قدیم افسره لک حتى تفهمه. قلت: یا سیدى ان علم هذا من عندک احب الى من ان یعیش امواتی و تموت اعدائى! فقال: یا معلى! ان یوم النیروز هوالیوم الذى اخذ الله فیه مواثیق العباد ان یعبدوه و لایشرکوا به شیئا و ان یؤمنوا برسله و حججه، و ان یؤمنوا بالائمه، علیهالسلام، و هو اول یوم طلعت فیهالشمس، و هبتبه الریاح، و خلقت فیه زهرة الارض، و هو الیوم الذى استوت فیه سفینة نوح، علیهالسلام، علىالجودى، و هو الیوم الذى احیى الله فیه الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذر الموت فقال لهم الله موتوا ثم احیاهم (75) و هو الیوم الذى نزل فیه جبرئیل على النبى صلىاللهعلیهوآله و هو الیوم الذى حمل فیه رسول الله صلاللهعلیهوآله امیرالمؤمنین على، علیهالسلام، منکبه حتى رمى اصنام قریش من فوق البیت الحرام فهشمها، و کذلک ابراهیم، علیهالسلام، و هو الیوم الذى امر النبى، صلاللهعلیهوآله، اصحابه ان یبایعوا علیا، علیهالسلام، بامرة المؤمنین، و هو الذى وجه النبى، صلاللهعلیه، علیا الى وادى الجن یاخذ علیهم بالبیعة له، و هو الیوم الذى بویع لامیرالمؤمنین، علیهالسلام، فیه البیعة الثانیه، و هو الیوم الذى ظفر فیه باهل النهروان و قتل ذالثدیة و هو الیوم الذى یظهر فیه قائمنا و ولاة الامر و هو الیوم الذى یظفر فیه قائمنابالدجال فیصلبه على کناسة الکوفة، و ما من یوم نیروز الا و نحن نتوقع فیه الفرج، لانه من ایامنا و ایام شیعتنا، حفظته العجم و ضیعتمو انتم ... (2) معلى بن خنیس گوید: در روز نوروز بر امام صادق علیهالسلام وارد شدم، ایشان فرمودند که آیا این روز را مىشناسى؟
عرض کردم: فدایت گردم این روز، روزى است که غیر عربها (ایرانیان) آن را گرامى داشته و به یکدیگر هدیه مىدهند، امام صادق، علیهالسلام، فرمودند: قسم به خانه عتیقى که در مکه هست این (تعظیم و هدیه دادن) ریشه طولانى و قدیمى دارد و براى تو آن را توضیح مىدهم تا از آن مطلع شوى، گفتم: اى آقاى من چنانچه این مطلب را از تو بیاموزم براى من بهتر از زنده شدن مردگانم و مردن دشمنان من است. حضرت فرمود: اى معلى! نوروز، روزى است که خداوند در آن از بندگان خویش میثاق گرفت که جز او را عبادت و پرستش نکرده و به او شرک نورزند و به فرستادگان و پیامبرانش و نیز ائمه هدى ایمان بیاورند. نوروز اولین روزى است که خورشید در آن طلوع کرد و باد در آن وزیدن گرفت و در آن روز درخشندگى زمین خلق شد. نوروز روزى است که کشتى نوح بر کوه جودى کناره گرفت و نوروز روزى است که افرادى که از خانههاى خود خارج شده و به آزمایش الهى از دنیا رفتند، مجددا به دنیا بازگشتند. در این نوروز است که جبرئیل بر پیامبر اکرم، صلاللهعلیهوآله، نازل شد و درست در همین روز است که پیامبر اسلام، حضرت على را بر شانه خود گذاشت تا او بتهاى قریش را از بیت الحرام پایین کشید و آنها را درهم شکست.
نوروز روزى است که پیامبر به اصحابش دستور داد تا در مورد خلافت و ولایت مؤمنان با حضرت على علیهالسلام بیعت کنند و در همین نوروز بود که پیامبر، صلاللهعلیهوآله، على، علیهالسلام، را به سوى جنیان فرستاد براى او از آنان یعتبگیرد. نوروز روزى است که براى حضرت على بیعت مجدد گرفته شد و نوروز روزى است که حضرت على، علیهالسلام، بر اهل نهروان پیروز شد و ذوالثدیه را کشت و نوروز روزى است که قائم ما در آن روز ظاهر مىگردد و بالاخره نوروز روزى است که قائم ما در این روز بر دجال پیروز مىشود و او را بر زبالهدان کوفه آویزان مىکند و هیچ نوروزى نیست مگر آنکه ما در آن روز توقع ظهور حضرت حجت، عجلاللهتعالىفرجهالشریف، را داریم چرا که این روز، از روزهاى ما و شیعیان ما است که عجم (ایرانیان) آنرا گرامى دشته ولى شما آنرا ضایع نمودید ...
آنگونه که از حدیث فوق به دست آمد، روز نوروز پیوند عمیقى با مساله ولایت و رهبرى مسلمانان دارد، از این روى شایسته است که عید نوروز را جشن ولایت دانسته و پیوسته در آن به یاد ظهور منجى عالم بشریتحضرت امام زمان، عجلاللهتعالىفرجهالشریف، باشیم.
روایتى از حضرت امام موسىبنجعفر، علیهالسلام، نقل شده که ظاهر آن دلالتبر عدم تایید سنت نوروز از سوى پیشوایان دارد. در این روایت چنین آمده است:
حکى ان المنصور تقدم الى موسى بن جعفر علیهالسلام بالجلوس للنهنتة فى یوم النیروز و قبض ما یحمل الیه فقال: انى قد فتشت الاخبار عن جدى رسول الله فلم اجد لهذا العید خبرا و انه سنة الفرس و محاها ان اسلام و معاذ الله ان نحیى ما محاها الاسلام فقال المنصور انما نفعل هذا سیاسة للجند فسالتک بالله العظیم الا جلست فجلس (3)
حکایتشده که منصور به سوى امام کاظم علیهالسلام فرستاد تا در روز نوروز براى تهنیت جلوس کند و آنچه بسوى او حمل مىشد، بگیرد. حضرت فرمود من اخبار جدم رسول خدا را بررسى کردم و در آنها براى این عید خبرى نیافتم و این سنت ایرانیان است که اسلام آنرا محو کرده است و به خدا پناه مىبرم که چیزى را که اسلام محو کرده احیاء کنم. منصور در پاسخ گفت: ما این کار را براى اداره (سرگرمى) لشکریان انجام مىدهیم و تو را به خداى بزرگ سوگند مىدهم که در این مجلس بنشینى و آنگاه حضرت نشست.
مرحوم مجلسى در بحارالانوار روایتیادشده را مورد نقد و بررسى قرارداده و مىفرماید:
«هذا الخبر مخالف لاخبار المعلى و یدل على عدم اعتبار النیروز شرعا و اخبار المعلى اقوى سندا و اشهر بین الاصحاب» (4)
این خبر با اخبار معلى بن خنیس مخالفت داشته و دلالتبر بىاعتبارى نوروز از جهتشرعى مىکند، اما اخبار معلى از نظر سند قویتر بوده و در نزد اصحاب شهرت بیشترى دارد.
اما توجیهات دیگرى نیز براى این روایت مطرح است که باختصار به آنها اشاره مىکنیم:
1. این روایتبه احتمال بسیار قوى در مقام تقیهاى بیان شده و حضرت در صدد بیان حکم واقعى عید نوروز نبودهاست. زیرا منصور اصرار شدیدى براى حضور حضرت در جلسه داشته و مىخواسته از آن بهره بردارى سیاسى کند، اما امام نمىخواست از وجودش سوء استفاده شود و حضرت براى اینکه در این جلسه حضور پیدا نکند به دنبال عذرى بوده است. خصوصا که این مجلس براى نظامیان برپا شده بود و از حساسیت ویژهاى برخوردار بوده است.
2. پاسخ دیگر آنکه عید نوروز سنت دیرینهاى بوده و همگان هم از آن اطلاع داشتهاند. در صورتىکه این عید مطلوب اسلام و شرع نبوده، چرا در این رابطه روایت صریح و متقنى وجود ندارد و این مورد از مواردى است که مورد ابتلاءبخش وسیعى از مسلمانان است و در صورتىکه حدیث معتبرى وجود داشت، حتما نقل مىشد.
3. سومین پاسخ آنکه علما و فقهاى بسیارى آن را تایید کردهاند. به عنوان نمونه احمدبن فهد الحلى مىگوید: یوم النیروز یوم جلیل (القدر) و تعیینه من السنة غامض مع ان معرفته امر مهم من حیث انه تعلق به عبادة مطلوبة للشارع و الامتثال موقوف على معرفته (5)
روز نوروز، روز با ارزشى است ولى معین کردن آن در سال مشکل استبا اینکه شناخت آن (نوروز) امر مهمى است چرا که عبادتى که مورد نظر شارع استبه آن روز تعلق گرفته است و اطاعت آن عبارت متوقف بر شناخت آنست.
پس در نتیجه عید نوروز مورد تایید روایات متعددى است و روایت معتبرى که بر بىاعتبارى آن از نظر اسلام دلالت کند، وجود ندارد